یه رمانی هست دختره داداشش با یه دختره فرار میکنه میره خارج بعد دختره مجبور میشه صیغه بابای زن داداشش بشه،بعد پیرمرده میمیره دختره با برادرزاده پیرمرده ازدواج میکنه
اسمشو لطف میکنید بگید؟
یه رمان بود که یه دختر و پسر که دوست بودن باهم طی شرایطی مجبور شدن ازدواج کنن ، خانواده هاشونم راضی نبودن ، پسر عمه ی پسره که پزشک یا روانپزشک بود ،بهشون تو خونه باغش خونه داد که اونجا باشن ، بعد از مدتی عکسهایی به دست دختره رسید ک نشون میداد پسره نامردی کرده بهش ، و پسره همون روز طی تصادف از دنیا رفت.
بعد از مرگش پسر عمه خیلی به دختره رسیدگی میکرد و اینا چون خانواده دختره م طردش کرده بودن ، و در نهایت هم عاشقش شد
سلام من چند ماه پیش یه رمان خوندم یادمه دختره موهاش نارنجی بود و سره اینکه میخوان بزور بدنش به پسر عموش خودشو از بالای خونه میندازه پایین بعد چند وقت ازدواج پسره نمیدونم چش میشه غیبش میزنه دختره هم حامله بوده تو همون شرایط سه قلو هاشو دنیا میاره بعد این پسره هم قبلا یه زنی بزور باهاش تو شونزدهسالگی رابطه داشته و این پسره از اون زنه یه پسر داره که تقریبا همسن زنشه...
اسمه هیچکدومشونو یادم نیس فقط اسمه همون زنه یادمه که بزور با پسره خوابیده اسمش فرشته بود
با سلام خدمت تمامی عزیزان طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد.
قوانین:
●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!
●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.
●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.
●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...
با سلام خدمت تمامی عزیزان طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد.
قوانین:
●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!
●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.
●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.
●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...
لطفا اگر کسی میدونه اسم رمان یا شخصیت ها چیست بگه خیلی رفته تو مخم
یادمه که پسره ی سگ داشت که خیلی دوستش داشتن
بعد وقتی دختره حامله بود رفته بودن سمت گرگان مسافرت دشمنشون میاد به شکم دختره تیر بزنه سگه خودش رو میندازه جلو و میمیره دختره هم همون موقع حالش بد میشه زایمان میکنه
اخر رمان هم به یاد سگشون از پناه گاه سگ ها سگ های پیر و می اوردن خونشون نگه داری تنها میکردند
حتی یک سگ سفید پیر اورده بودن از پناه گاه چون صاحبش گفته بود دخترش به این سگ خیلی وابسته بوده و چون پیر شده بوده نخواستن لحظه مرگ اون سگ رو دخترشون ببینه
سلام دنبال یه رمانی میگردم که دختره وکیل بود دوستش مرده بود دنبال قاتل دوستش میگشت عاشق بوی سیب بود تتوی قو و سیب هم داشت و پسره تتوی مار داشت بهش میگفتن سایه شب بعد دختره رو سایه به سایه تعقیب میکرد وقتی تتوی قوی دختره رو دید فهمید نیمه گمشدشه (تو رمان گفته بود یه افسانه هست قو و مار عاشق هم میشن) و اینکه پسره با یه هویت دیگه میره تو دفتر کار دختره و بهش میگه میتونم کمک کنم قاتل دوستتو پیدا کنی
سلام دنبال یه رمانیم ک قبلا خوندمش و یه دختری بود که فرزند برادرش رو بزرگ میکرد و بهش گفته بود مادرشه اسم دختره یادم نمیاد ولی شیرینی پز بود دختره و رفته بود مستاجره خونه ی یه پیرزن مهربون شده بود و با پسره پیر زنه ک بازم اسمشو نمیدونم ازدواج کرده بود
یه رمان هست اسمشو نمیدونم خیلی وقته دنبالشم یه دختره بود با برادر و مادرش زندگی میکرد بعد برادرش اذیتش میکرد میزده اونو مذهبی بوده بعد نامزد یا شوهر دختره اونو برمیداره میبره خونشون بعد ازدواج میرن بیرون برادر دختره دختر رو میزنه شوهرش هم باهاش درگیر میشه
اها بعد یه جایی بود وقتی میخواستن دختره ازدواج کنه داداشه گفته بود که نه نباید عروسی کنه همین