مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

tanhaLilian

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/6/25
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,561
سلام!یه رمان خوندم که اسمش رو یادم نیست ،درمورد یه دختر روستایی بود که فریب یه پسره رو میخوره و آبروش تو روستا می‌ره و عکسهای پخش میشه،بعد از ترس پدرش می‌ره خونه همسایه شون که به پیرزنه،و نوه ی پیرزن از تهران میاد و صوری اینا ازدواج میکنن و میرم تهران و دختره میشه خدمتکار خونه ی شوهرش،بعد شوهرش با یکی مشکل داشته و سر بازی ق*م*ا*ر دختره رو میفروشه،بعد دختره می‌ره خونه ی اون پسره که خشن بوده و دختره رو قبول نمیکنه و میندازدش بیرون و بعد با التماس دختره میشه خدمتکارش
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

آلا خانم

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/6/25
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,562
سلام من دنبال یک رمانم که دختر رو دزدیدن به یک زن و مرد آمریکایی فروختن دختره یک جگوار داشت بعد از مدتی فرار کرد و برگشت ایران توی خونه کسی به عنوان خدمتکار کار می کرد بعداز مدتی خانواده اش رو پیدا کرد که برادرش انگار از فامیل های صاحبخونه بود و مجبور شد با صاحبخونه که جگوار داشت و ادم مغروری بود ازدواج کنه
اسمش چیه منم خیلی وقت دنبال این رمانم
 

shabnam.t

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/8/25
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,563
سلام من ی رمان میخواستم که ژانرش عاشقانه غیرتی بود
دختر برای دانگاهش از شهرستان میاد تهران خونه داییش اینا . پسر دایی داره رو این غیرتی میشه تعصب داره بعد با پسر داییش عاشق هم میشن نامزد میکنن پسر برای کاری میره سفر کاری ولی دختر نمیزاره با هم دانشگاهیاش بره اردو یا جایی دخترم دعوا را میندازه میگم منم نمیخوام بری سفر کاری ولی پسره میره دختر برای لجبازی بی خبر با دوستاش میخواد بره از طرف دانشگاه اردو ولی پسر زود تر از سفر کاریش میرسه میفهمه دختره بی خبر داره میره اردو میره نمیذاره بعد میبره جایی با کمر بند میوفته جون دختره
 
آخرین ویرایش

AYDAW

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
10/5/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
250
امتیازها
983
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #2,564
یه رمان بود

طرف اسمش نفس بود

با مامانش سرایدار بدد

بعد تو یه خونه کار میکردن ک دوتا داداش بودن

باباشونم

یه جا مرض قلبی میگیره

داداش کوچیکه

اول با نفس بود

بعد میره خارج با دخترخالش

ازدواج میکنه

نفس می فهمه ناراحت میشه
آخرش با داداش بزرگه ازدواج میکنه ک فکر میکنم اسمش رادین بود یا همچین چیزی
 
امضا : AYDAW

yegane 68

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/8/25
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,565
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه هستند و اسم اون رمان مجهول رو می دونند، اول باید بررسی کنند تا مطمئن بشوند که قبلا به اون سوال، پاسخی داده نشده باشه.

●برای پاسخ دادن از *نقل قول کردن* پست شخص مذکور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

مهرانگیز

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/8/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
1
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #2,566
سلام دوستان رمان درباره دختری بنام مریم و پسری به نام عیاض چون بابای مریم با مامان عیاض ازدواج کرده بود و مامانش عیاض و داداشش را ول کرده بود و رفته بود با بابای مریم عیاض میخواست که از باباش انتقام بگیره برای همین شرط می‌ذاره که با مریم ازدواج کنه عیاض دکتر هم بود و مریم خیلی اذیتش می کنه و نمی‌ذاره ومامانشو ببینه یروز که مامان مریم میاد تا مریم ببینه عیاض نمی‌ذاره ومامانشو بیرون می‌کنه بعد مامانش فوت می‌کنه و مریم حامله میشه مریم یه دوست داره فکر کنم اسمش سمراه باشه و عیاض یه داداش داره اسمش فکر کنم وحید بود اسم زنش نوشین دوستان عزیز اگه اسمشو میدونید بگید خیلی وقته دنبالشم ممنون میشم
 

مهرانگیز

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/8/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
1
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #2,567
پیدا کردن رمان درباره‌ی دختر عمو و پسرعمو به اسم دنیا ودانیال
 

مهرانگیز

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/8/25
ارسالی‌ها
4
پسندها
1
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #2,568
رمان درباره دختری بنام سمانه و پسری به نام سهراب
 

Rabia43

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/8/25
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #2,569
یه رمان بود که دختره ورزشکار و بدنساز بود و بدن خیلی غولی هم داشت که با برادرش خارج بود
فکر کنم برادرش ۱۰ سال ازش بزرگتر بود
بعد دختره از خارج میاد میره به روستایی که پدرش اربابش بود
پدرش زن دوم هم برده بود و فکر کنم یه دختر هم از زن دومش داشت
اگه کسی اسم این رمان رو میدونه لطفا بگه
ممنون

کسی اسم این رمان رو نمیدونه؟
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا