تیامسیش:یه افسانه هست که میگه هر زمان یه انسان متولد میشه یه ستاره هم باهاش متولد میشه و وقتی که اون آدم میمیره اون ستاره هم باهاش میمره!
بازوانش را از نرده جدا ساخت و این بار پشتش را به نرده داد تا تیامسیش را ببیند:
بردیا: به افسانهها اعتقاد داری؟
گردنش را تا دیدن چهرهی بردیا پایین آورد و لبخند شیرینی به لبانش جان داد:
- به هرچیزی که روحم رو جلا بده، من رو بهترین خودم کنه اعتقاد دارم!
- پس من هم بهت اعتقاد دارم!