قاعده بیست و دوم:
هر کجا، هر لحظه، هر زمانی که فهمیدی کسی را کنارت نداری که موهایت را نوازش کند، ببافد، دستش را لابهلای تارتارهایش فرو ببرد، دسته دستهاش را در مشت بگیرد و دور انگشتانش بپیچاند، هر کدام از تارهایش را یک جور خاصی دوست داشته باشد...
درنگ نکن!
قیچی را بردار و همه را از ته کوتاه کن!
قاعده بیست و چهارم:
اگر میخواهی بروی...
جوری برو که انگار از همان اول هم نبودی!
آنقدر سریع برو که «او» فکر کند خواب بوده!
که فکر کند، خودش به خودش گفته «دوستت دارم»
خودش سرش را روی شانههای خودش گذاشته...
خودش موهایش را نوازش کرده...
خودش، خودش را بوسیده...
خودش، خودش را در آغوش گرفته...
و خودش، خودش را رها کرده!