بعد دیدار تو شهر غزلم ریخت بهم
قافیه گم شد و بیت اوَلَم ریخت بهم
شوری چشم تو با عشق نمک گیرم کرد
با لبان تو که طعم عسلم ریخت بهم
بعد دیدار تو از بیخ فرو ریخت فلک
ابد ای وای که روز ازلم ریخت بهم
بعد دیدار تو ساقی چه کند بَهْر دلم
لامروت نگهی کن! عَمَلم ریخت بهم
بعدِ آغوش تو ای وای، حسابش کردی؟
خواهش و میل و مراد و اَمَلم ریخت بهم
مرگ من لحظهٔ دیدار تو دستش لرزید
جوهری ریخت و وقت اجلم ریخت بهم
بعد تو، بعد تو، بعد از تو چه شد میدانی؟
شدم آوازهٔ شهر و مَثَلم ریخت بهم