- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
روز 4
اینجا یک سری حقایق اساسی هستن. اسم من جفِ و 15 سالمه. یک خواهر به اسم آماندا دارم که 13 سالشه. پدر و مادرم هنوز کنار هم شادن و هر چهارنفرمون در یک خانۀ کاملاً زیبا در یک محلۀ کاملاً زیبا در شهری کاملاً زیبا زندگی میکنیم که دقیقاً مثل میلیاردهای شهر دیگر میماند. پدر و مادرم هرگز کتکمان نزدهاند، هرگز توسط یک کشیش مورد آزار و اذیت قرار نگرفتم و از بچههای همسن و سالم بدم نمیآید و مثل آنها به دثمتال، بازیهای ویدیویی خشن و بریدن سر حیوانات برای سرگرمی روی نیاوردم. این دقیقاً تمام چیزی بود که در جلسۀ امروز به کثافت گربه گفتم؛ که اساساً طولانیتر از جلسههای دیگرمان بود روی صندلی آنقدر نشستم تا اینکه بالاخره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش