• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های ترشحات مغزی یک دیوانه | رویا سعادت کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Roya.saadat
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 1,340
  • کاربران تگ شده هیچ

سطح متن‌ها رو چه‌طور می‌بینید؟

  • ضعیف

  • متوسط

  • قوی


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته: ترشحات مغزی یک دیوانه
نام نویسنده: رویا سعادت

مقدمه:
ته قصه‌ی کوتاهمان تنها دلم به حال چشمانت می‌سوزد.
تنها برای چشمانت دلتنگ می‌شوم؛ فقط چشمانت.
خودت هم می‌دانی دیگر کسی مانند من برای چشمانت پیدا نمی‌شود.
دیگر کسی من نمی‌شود، خریدار نمی‌شود هر نگاهت را.
دیگر کسی مانند من، بلد نمی‌شود چشم هایت را.
دیگر کسی نمی‌تواند من باشد و چشم‌هایت را شیدا کند.
گاهی به آینه نگاه کن، چشم‌های بی‌تابِ من دیوانه را هم ببین.
حیف به حالِ چشم‌هایت، دیگر کسی مثل خودم نیست که دیوانه‌ی چشم هایت باشد.
 
آخرین ویرایش

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
8/4/21
ارسالی‌ها
3,505
پسندها
27,914
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
23
سطح
29
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند..


666253_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذاشتن اولین پست می‌توانید گفتمان آزاد خود را ایجاد کنید.

"تاپیک قوانین گفتمان آزاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : HAKIMEH.MZ

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
تو میتونی بشی همون معجزه‌ی کریسمس‌ِ من.
تو میتونی همون آرزوی قبل خاموش کردن شمع باشی.
تو میتونی یه انتظارِ سر اومده باشی.
تو میتونی همون اشکِ پر از لبخند باشی.
ببین تو، چشم‌هات، میتونن قشنگ ترین هد‌یه‌ تولد امسالم بشن.
فقط کافیه صدام بزنی...!!!
 
آخرین ویرایش

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
گاهی دیوانگی کافی نیست، جنون باید... .
گاهی رفتن کافی نیست، دویدن باید... .
گاهی حتی اشک کافی نیست، باران باید، باران باید... .
گاهی چتر را باید فراموش کرد، به دل باران زد... .
گاهی باید باران را شنید و به پایش زار زد... .
گاهی باید دستِ باران را بگیری و خود را به دلبری‌هایش بسپاری.
او برقصد و تو عاشق شوی، او ببارد و تو آرام شوی.
 

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
حرف که می‌زنم انگار که خطایی در من باشد...
هی نگاه می‌کنند، هی خیره می‌شوند...
با زبان که نه...با چشم طعنه می‌ریزند...
بیشتر که می‌گویم؛ ترس در چشم هایشان می‌دود... .
چه مرگتان است؟!
من جذامی نیستم، من تنها دلتنگ شده‌ام؛
دلتنگ دست هایش، حرف‌هایش، بوسه‌هایش، آخ؛ چشم‌هایش... .
این یک مریضی ست؛ اما نترسید واگیر ندارد.
این دیوانگی تنها مرا از درون می‌بلعد، می‌جَوَد و قورت می‌دهد.
 
آخرین ویرایش

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
ما مردمانی هستیم که...
پا برهنه به پیشواز مرگ می‌رویم؛
و کلاهی به گشادی شهادت سر می‌کنیم؛
و خودمان به بلندی ریش حقارتمان؛
قاه قاه می‌خندیم.
 
آخرین ویرایش

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
در میان ترس و عذاب،
در میان ستون‌های زندان عقاید،
در میان جولان مرگ و مذهب جاهلیت،
در میان آشوب و مرگ مغزی،
هستند مردمانی که دست به پرچم شعار
به خوابی گوسفندانه فرو رفته‌اند.
 
آخرین ویرایش

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
در میان سکوت دیوانه کننده‌ی زندگی؛
در میان خواب‌های آشفته‌ی بی‌آرامش؛
در میان آه و افسوس بیداری‌ها؛
امید خود را در میان پستوی دیوارهایمان پنهان کرده است.
در این آشفته بازار که عشق را هم خواهیم فروخت به وصال آبی، نانی.
امید، به مانند قهرمان‌های کتابی لابه‌لای خاطرات دیروزها خود را گم کرده‌است.
 
آخرین ویرایش

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
یک روز...
بلاخره یک روز، از میان تمامی این چهارچوب‌ها‌ی لعنتی راه من بودن را پیدا می‌کنم.
از تمامی دیوارها دور می‌شوم.
پشت تمام پنجره‌ها را خالی می‌کنم.
یک روز...
بلاخره یک روز خواهم گریخت از تمام با تو بودن‌ها.
 

Roya.saadat

ویراستار انجمن + گوینده انجمن
ویراستار انجمن
تاریخ ثبت‌نام
10/2/18
ارسالی‌ها
192
پسندها
4,625
امتیازها
24,673
مدال‌ها
12
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
سر بر بالش بی خیالی گذاشته‌ام‌.
تمامی خواب‌ها را به دست فراموشی سپارده‌ام.
تمامی تعبیر‌ها را به دست آب داده‌ام.
وای بر من!
که کسی نیست مرا بیدار کند از این
کابوس زندگی.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا