متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

متوسط مجموعه دلنوشته‌های روزی که کبرا در دلم چنبره زد | ماه میم کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع بابای دخترش
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 1,382
  • کاربران تگ شده هیچ

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام به نام خالق ممدسیاها و زبیده‌ها

نام مجموعه: روزی که کبرا در دلم چنبره زد
نویسنده: ماه میم
سطح: متوسط

خلاصه: همه‌ یک روزی یک جایی قلب‌مون برای یکی می‌لرزه، حتی اگه اون جا صف دوغ مغازه ممدقلی باشه و اون شخص صغرای خوش خط و خال باشه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

AmirAdabi❆

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
464
پسندها
12,226
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه

اینجا همه چیز از یک تشیله* بازی شروع میشه!
شباشم با خواب هفت پادشاه صبح میشه؛
جای دلتنگی هم خنده و مردم آزاری نشسته
کسیم چشمش به در خشک نمیشه
تازه از رو پشت بوم میریم خونه دلدار!
اینجا بوی گل رز و عطر تلخ نمیاد
اینجا فقط گوشت کوبیده زبیده‌پز داریم و سیبیل دوغی ممدسیا:)


*تشیله به معنای تیله
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #4
گیانا*
اولین دیدار عاشقانه‌آمنه یادِتَ؟!
من و سلمان وسط کوچه با توپ دولایه‌گَمان فوتبال بازی می‌کردیم که تو آمدی!
آمدی و با خودت یک کیسه تشیله داشتی
هرچی بِشت گفتیم یک ده‌تا از تشیله‌هارِ بِشِمان بده
گوش ندادی که ندادی
به جان سلمان که میدانی چَنی ازِش بدِم میاد
تقصیر خودت بود توپ کوبیدِم تو صورتت
اگه تشیله‌هارِ می‌دادی بِشِمان که او کار زشت انجام نمی‌دادم!
وگرنه مَ کِ اهل خشونت نیستِم کسگم*.


*گیانا به معنی جانا
*کسگم به معنی همه کس من
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #5
زبیده‌گیان
حالا که فکرشَ کَم دیدار عاشقانه‌ای هم نبود!
ولی خب این دومین دیدار و اولین عاشقانه‌ام باشَ؟!
تو او دَس توی صف خانما‌ در مغازه ممد‌قلی ایستادی
و با ناز چادرته کشیدی تو صورتت و او ابروهای تا به تات که وسط پیشانیت رسیدن وِ یکدیگر از زیر چادر هی تیر میندازن اَرِی قلب مَ
زبیده تو خوب شکارچی بودی یا مَ غزال رام دشتت بودُم؟!
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #6
زبیده، غزال چو خمارم*
از ننه کلثوم شنیده بودم
مشتی رضا با خانواده‌اش برگشتن شهر!
ننه کلثوم به ننم می‌گفت:
عا فاطی‌ای دختره‌ی مشتی بود؟!
شده عین‌هو پنجول آفتاب
میگن سیبیلش از سیبیل آغا*باجی هم پر و پیمان‌تره!
کم کم باید اَری ممد زن بستونی.


*غزال چو خمار به معنی آهوی چشم قشنگم
*آغا به معنی خاتون یا خانم
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #7
چاوکم*
والا دروو* چرا
خیال می‌کردم ننه کلثوم همباز
هوس نوه نتیجه کرده داره اَری مَه نقشه می‌کشه
چه می‌دانستم
او دختره‌ی زرزرو و دماغو
که چون توپ کوبیده بودم تخت صورتش و تشیله‌هاشَ با سلمان بلند کرده بودیم حالا شدَ عروس خانه بوَم*!


*چاوکم به معنی چشمانم
*دروو به معنی دروغ
*بوَم به معنی پدرم
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #8
هَناسم*
اَری چه وقتی ملوک بن‌انداز*
ازت اسم و رسمِتَ پرسید
مث ای گردن درازا قر دادی گردنت گفتی:
کبریٰ!
آخه عیال روزهای آتی
فکر کردی جنگ موشک زده به اسمت
از اول ساختی؟!
زبیده که دل چنگ‌زن‌تره کبریٰ شکارچی!


*هناسم به معنی نفسم
*بن‌انداز به معنی بندانداز، آرایشگر
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #9
کبریٰ خانِم
امروز روز من و توعه!
به همین شلوار جافی پام که مال بوَمه قسم
تو فکرِشَ بُکُ آخه، سه ماه تمام شلوار خودمه نشسته بودم تا امروز صبح که مجبور شدم مال بوَم بپوشم.
میدانم تونَم ته دلِت قنج* می‌ره اَرای تیپِم!
هرچی نباشه شلوارم کل صف مردا رو جا میگیره گیانم
به قول ننه کلثوم غیرت مرد به شلوارشه


*قنج رفتن دل به معنی ذوق کردن
 
آخرین ویرایش

بابای دخترش

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,286
پسندها
44,657
امتیازها
60,573
مدال‌ها
33
  • نویسنده موضوع
  • #10
قزات له گیانم*
مه آدم بخولی نیستم
ولی آخه تو هم نیامده خرج گذاشتی رو دستم دختر مشتی
هیچ مزانی* با او پنج تومنی که کوفتِ مسعود کردم جاشِ با مه توی صف عوض کنه؛ میتانِسَم چندتا کیک و نوشابَ بگیرم؟!
بماند که چندباری هم تف مالیدم به فُکُلِم تا وقتی میام جلو کنار تو شِکلِ اِبی بشم؟!
وگیان تو این فُکُل و زلف
فقط تف جمع می‌کنه!


*قزات له گیانم به معنی دردت به جانم
*مزانی به معنی میدانی
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا