نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

JavanNarges

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
5
امتیازها
3
  • #2,721

JavanNarges

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
5
امتیازها
3
  • #2,722

نسییم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,724
سلام
خلاصه رمان اینه
رمان از جایی شروع میشه که چند نفر میان تو یه خونه کل خانوادرو میکشن چون شاهد قتل بوده پدر خانواده فقط یه دختر زنده میمونه اونم تو بیمارستان دیوونه میشه چندبار خودکشی میکنه.اون ادما هم دنبال دختره هسن تا بکشنش واسه همینم میره خونه پلیس پرونده اخرشم عاشق هم میشن
هرکی اسمشو میدونه لطفا بهم بگه...
*فکر میکنم رمان پشتم باش رو میگید*
 

zahra14

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
  • #2,725
سلام یه رمانی بود دختره پدر و مادرش میمرن با برادرش زندگی میکرده یه روز از خونه فرار می کنه ..........میره مهمونی اونجا با یه پسر میگیرنش میگن باید عقد کنن بعد داداشش میاد پدر پسره بیخیال بوده چون پسره زیاد مهمونی میرفته.................
کسی میدونه لطفا بگه؟
عشق سر راهی فقط دختره فرار نکرده بود داداشش رفته بود ماموریت زن داداشش از خونه بیرونش کرد اسم شخصیت ها اسرا و کارن اسم داداششم آرمان...ببین همینه
 

zahra14

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
  • #2,726
سلام دنبال رمانی هستم که ۲ تا خواهر عاشق یک پسرن و خواهره با عشق و نامزد دختره ازدواج می کنه و خانواده دختره به دروغ می گن که تو دختر ما نیستی و ما بین تو دخترمون دخترمون رو انتخاب می کنیم دختره می ره خارج و بعد از چند سال برای انتقام از خانوادش میاد که با برادر شوهر خواهرش اشنا میشه و دختره کاری می کنه باباش برشکست بشه و بعد می فهمه خواهرش سرطان داشته و به خاطر همون نامزدشو دزدیده و خانوادش از دروغ گفتن به دختره که تو دختر ما نیستی و در اخر دختره با برادر شوهر خواهرش ازدواج می کنه
اسم رمانش یا خواهر من یا دو خواهر همچین چیزی بود
 

zahra14

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
  • #2,727
یک رمانی بود که سه تا دوست بودن که دختر هم بودن و فکر کنم اسم یکیشون باران بود بعد اینا میان تهران برای دانشگاه،قبل اینکه برن دانشگاه می‌رن تخت یا مبل بگیرن که یکیشون اونجا عاشق میشه یکیشون عاشق استاد دانشگاه میشه و اون بارانه عاشق همکلاسیش ولی اون پسره یک برادر داره نمیدونم اسمش چی بود فکر کنم سامیار یا یه همچین چیزی بود که عاشق باران میشه یعنی برادر ها عاشق بارانن ولی باران سامیار رو دوست نداره و اون یکی رو دوست داره و سامیار سرطان داره میمیره و دختره بعد از یک مدت داشت میرفت تو خونه که همون پسره که داداشش مرده بود و باران عاشقش بود میاد ازش خواستگاری می‌کنه و تمام


میدونم زیاد توضیح دادم ولی لطفا اگر کسی میدونه بگه
راستی چندتا رمان طنز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

zahra14

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
  • #2,728
یک رمانی بود که سه تا دوست بودن که دختر هم بودن و فکر کنم اسم یکیشون باران بود بعد اینا میان تهران برای دانشگاه،قبل اینکه برن دانشگاه می‌رن تخت یا مبل بگیرن که یکیشون اونجا عاشق میشه یکیشون عاشق استاد دانشگاه میشه و اون بارانه عاشق همکلاسیش ولی اون پسره یک برادر داره نمیدونم اسمش چی بود فکر کنم سامیار یا یه همچین چیزی بود که عاشق باران میشه یعنی برادر ها عاشق بارانن ولی باران سامیار رو دوست نداره و اون یکی رو دوست داره و سامیار سرطان داره میمیره و دختره بعد از یک مدت داشت میرفت تو خونه که همون پسره که داداشش مرده بود و باران عاشقش بود میاد ازش خواستگاری می‌کنه و تمام


میدونم زیاد توضیح دادم ولی لطفا اگر کسی میدونه بگه
راستی چندتا رمان طنز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

zahra14

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
  • #2,729
ی رمان بود دختره با پسره تو چت روم چت می‌کنه ...دختره نصف بدنش سوخته ...
با پسره ب ی مهمونی بالماسکه می‌ره و پسره سوختگیشو میبینه ...
بعدش دختره عمل می‌کنه ....
اسمش چیه سرخ بود ؟
بانوی سرخ چک کنید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا