سلام
من دنبال یه رمان میگردم که اسم دختره یلداس، شخصیت پسر رمان هم عمو زاده یلدا میشه، ولی اینا با هم برخوردی نداشتن یعنی اصلا ندیدن همدیگه رو
برادر بابا بزرگ یلدا با همون عموی پدر یلدا، یلدا و همین پسره رو مجبور ب عروسی با هم میکنه یجور ازدواج سنتی
و پسر هم طراح لباس اس اگه کسی میدونه لطف کنه اسمشو بگه داستان مال چند سال پیشه
چیز زیادی از رمان یادم نیست فقط یادمه این دختر یک شب توی خونه تنهاست و صداهای عجیب می شنوه و زنگ می زنه به نامزد خواهرش اما همون لحظه یک نفر اونجاست یک سرئی عکس می گیره و این دختر متهم می کنه به رابطه داشتن با نامزد خواهرش
سلام یه رمان خوندم کهدختره اسمش بهار بود و با خانواده ی عموش زندگی میکرد زن عموش هم بدجنس بود اخر سر رییس اونجایی که عموص کار میکنه دختره رو خواستگاری میکنه عموش برای اینکه رییس تهدیدش کرده بوده از کار اخراجش میکنه دختره رو راضی میکنه بله بده که فرداشم میرن لباس بخرن دختره سایز کمرشو نمیدونه