نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nazgol.gh

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
53
پسندها
95
امتیازها
123
  • #2,811

Eii

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
12
پسندها
14
امتیازها
33
  • #2,812
سلام ببخشید به رمانی بود در مورد پسری که قدرت ماورایی داشت و میتونست طرف مقابلشو به هر کاری راضی کنه و به خاطر همین نمیخواست ازدواج کنه و یه برادرم داشت. بعدش یه دختری بود به نام شورانگیز که عاشق هم بودن بعدش این دخترو میدزدن و این پسر با استفاده از همین قدرت جای اون دخترو پیدا میکنه و نجاتش میده.و همونجا تو بیمارستان بهش درخواست ازدواج میده و اینکه فکر کنم این دختر تو شرکت این پسر کار میکرد و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتن.
ممنون میشم بگید اسم این رمان چی بود؟؟ لطفاااا
 
آخرین ویرایش

Dorna12

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,813
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که به خاطر دارید رو بنویسید.

●دوستانی که داوطلب کمک کردن در این زمینه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zahra14

gooatena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
0
امتیازها
3
  • #2,814
سلام دنبال یک رمانم که اسم دختره آیسو و پسره امیر علی که پسر دایی میشه که با هم اذدواج میکنند و پس از مدتی طلاق میگیرین ممنون میشم پاسخ بدید
 

gooatena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
0
امتیازها
3
  • #2,815
سلام دوستان :)
دنبال رمانی میگردم، که در مورد دختری بود که با دوستش برای تست بازیگری میرن در صورتیکه خودش نمیخواسته تست بده، ولی اتفاقی میفته که بعد از تست دادن قبول میشه.
باباش مدیر بازنشسته س و تک فرزنده و بعد از بازی، خیلی معروف میشه.
یه مرد به اسم آرشاویر چون شبیه عشقش توی ایتالیا بوده، عاشقش میشه ولی پسره فک کنم مبتلا به پارانویا بوده چون عشق ثابقش مازوخیست بوده و در نهایت همین باعث شده که بمیره.
دختره با کمک پدر شوهرش، آرشاویرو درمان میکنه.
توسکا
 

Dorna12

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #2,816
پسره تو دانشگاه از دختره خواستگاری میکنه دختره چون پسره چاقه رد میکنه و مسخرش میکنه بعدها پسره میره هیکلشو می‌سازه میاد که از دختره انتقام بگیره صورتشو میپوشونه به دختره میگه که مال منید باید زجر بکشی و بعد که کلاهشو در میاره دختره میفهمه که همون پسرس ..... کسی اسمشو میدونه؟؟؟؟؟؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zahra14

رها1375

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
87
پسندها
74
امتیازها
178
مدال‌ها
1
  • #2,817
سلام
دنبال رمانی هستم که دختره تو بچگی دختر عم هاش بهش میگفتن خیلی زشته و یه پسر عمو داشته از کوچیکی دوستش داشته و دختره میره خارج و به صورتش میرسه و بر میگرده اسم رمانش کلمه زشت داخلش بود
 

رها1375

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
87
پسندها
74
امتیازها
178
مدال‌ها
1
  • #2,818
رمانی که پسره خارج بوده و میاد و شب برگشتش دختره براش چایی میاره و بعد سر یه سوء تفاهم هایی به کلکل میرسن و یه جاییش دختره برا کار میره کیش آخرشم پسره یه مهمونی میگیره دختره نمیره بعد میفهمه دختره داخل بیمارستانه و میره پیشش
 

gooatena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
0
امتیازها
3
  • #2,819
سلام دوستان یه رمانی بود که دوخواهر میرن تو یه روستایی اونجا یه پسره برادرخان بود یکی از خواهرا و بزور میبره تو عمارتشون که باهاش ازدواج کنه، شخصیت اصلی دختر داستان نجاتش میده، شخصیت اصلی پسره که خان روستا بوده خیلی بداخلاق بود، هرکی هرکاری می‌کرد باید از اون اجازه می‌گرفت دختر و پسره خیلی باهام لجبازی میکردن،با هم یه روز بارونی تو جنگل گیر میکنن،دختره یه ویلا کنار ویلا خان می‌خره.با هم میرن پیش خان روستا بالا که پسر اون خان هم که آدم بدی بوده از دختر داستان خوشش میاد کسی خونده؟ اسمش میدونین چیه؟ خواهردختر و برادر خان هم ازدواج میکنن باهم،
خوندمش ولی اسمشو یادم نیست
 

gooatena

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
0
امتیازها
3
  • #2,820
سلام عزیزان
ببخشید من یه رمانی رو کمی شو خوندم ولی اسمش رو نمیدونم داستان دختری به نام آیسو هست که تو ۱۸ سالگی به زور با پسر داییش که اسمش امیر علی هست ازدواج میکنه در صورتی که امیر علی دختری به نام دلربا رو دوست داره که دلربا وقتی میفهمه امیر ازدواج کرده ولش میکنه بعد از این آیسو و امیر علی هیچ ارتباطی با هم ندارن و امیر علی میره خارج برای تحصیل و زمانی که بر میگرده توی دانشگاهی که آیسو تحصیل میکنه استادش میش هع در صورتی که پسری به نام مهیار تهرانی آیسو رو دوست داره
عزیزم منم دنبالشم لطفا پیداکردی به منم بگو
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا