سلام
رمان از جایی شروع میشه که دختره با مردی که همکار پدرش ازدواج کرده و یه پسر کوچیک هم داره ازش اون از خانواده اش دور میکنه و نمیذاره بره دیدن خانواده اش اما دختر داستان قبلا کس دیگه ای رو میخواست چند بار فرار کرد و بعد عشقش میاد و خودش و جای راننده میزنه نمیدونه دختره بچه داره وقتی میفهمه حالا شروع میکنه به انتقام گرفتن از خودش و شوهرش و بچه اش دختر میگه برو نمیره
تا اینکه دختر داستان متوجه میشه عاشق شوهرش شده ولی نمیتونه ببخشدش اما بعد میفهمه پسره خودش پلیس و داشته نقش خلافکار و بازی میکرد و دوریش از خانواده دلیل داشت
لطفا کشی خونده حداقل اسمش و بگه چون من نه اسم و نه نویسنده رو یادم نیست خیلی دوسش داشتم میخوام حتی اگر چاپ بود
رمان از جایی شروع میشه که دختره با مردی که همکار پدرش ازدواج کرده و یه پسر کوچیک هم داره ازش اون از خانواده اش دور میکنه و نمیذاره بره دیدن خانواده اش اما دختر داستان قبلا کس دیگه ای رو میخواست چند بار فرار کرد و بعد عشقش میاد و خودش و جای راننده میزنه نمیدونه دختره بچه داره وقتی میفهمه حالا شروع میکنه به انتقام گرفتن از خودش و شوهرش و بچه اش دختر میگه برو نمیره
تا اینکه دختر داستان متوجه میشه عاشق شوهرش شده ولی نمیتونه ببخشدش اما بعد میفهمه پسره خودش پلیس و داشته نقش خلافکار و بازی میکرد و دوریش از خانواده دلیل داشت
لطفا کشی خونده حداقل اسمش و بگه چون من نه اسم و نه نویسنده رو یادم نیست خیلی دوسش داشتم میخوام حتی اگر چاپ بود