مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[h.m99]

خوندمش ولی اسمشو یادم نیست

رمان دراغوش مهربانی

 

[mlikaagh]

سلام شما اسم رمانی و میدونید که
یه مرد بود دوتا بچه داشت و همسر نداشت دلیلشو یادم نیست
از اونور با یه زنی اشنا میشه که در حیطه یازیگری و تاتر بودع
تو یه جای رمان یادمه دختر پسره مردرو میبره اسکی لطفا اگه اسمشو میدونید بگید

 

[MEH_SH]

سلام عشقا. من رمان های دانشجویی می خوام. رمان هایی که هم دختره دانشجو باشه و هم پسره و هم کلاسی باشن.
( پسر بسیجی دختر تیگذاری
ترگل
بوی خون
همسایه گودزیلا
با دل من بساز
خانم زبون دراز
دانشگاه دختران شیطون
دانشجو های شیطون
قصه عشق
بورسیه
باران
تصادف شیرین
ساختمان دو واحده )
اینا رو خوندم. به جز اینا هر‌چی می شناسین معرفی کنین.

رمان مروارید های احساس از آوید محتشم

 

[Sh1a3m8i5m]

مرسی عزیز

خوعج

 

[Sh1a3m8i5m]

ممنونم ولی خوندم

خواهش

 

[Mjavad]

نقطه سر خط

نه نقطه سر خط نیست

 

[Eii]

سلام دوستان ببخشید به رمانی بود در مورد پسری که قدرت ماورایی داشت و میتونست طرف مقابلشو به هر کاری راضی کنه و به خاطر همین نمیخواست ازدواج کنه و یه برادرم داشت. بعدش یه دختری بود به نام شورانگیز که عاشق هم بودن بعدش این دخترو میدزدن و این پسر با استفاده از همین قدرت جای اون دخترو پیدا میکنه و نجاتش میده.و همونجا تو بیمارستان بهش درخواست ازدواج میده و اینکه فکر کنم این دختر تو شرکت این پسر کار میکرد و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتن.
ممنون میشم بگید اسم این رمان چی بود؟؟ لطفاااا

کسی اینو نمیدونه؟؟

 

[ساناز جون]

دنبال یه رمانم چهاریا پنج خواهر خون آشام که پرنسس هم هستن قدرت چهار عنصر رو دارن روزی که دختر کوچیکه یا همون جنی که دارای چهار عنصر هم هست ملکه میشه چند تا پسر ایرانی به منطقه ممنوعه اونا میان و بعد یکی از خواهر ها عاشق یکیشون میشه برای همین خواهر کوچیکه میگه ببریدشون قصر و بعد اونجا پسرها رو خون اشام میکنن و میرن ایران اونجا یه روح عاشق یکیشون که فکر کنم جنی باشه میشه و اونا هم با کمک هم اون و از سر خودشون بار میکنن اما متوجه میشن برادرشون به قصر حمله کرد میرن قصر اما جنی شکست میخوره و میره با جدش اشنا میشه و باز همه چیز و به دست میگیره

 

[ساناز جون]

سلام دنبال رمانی ام که چند سال پیش خوندم
دختر داستان پلیس و خیلی قوی بهش عملیات میدن که باید با یه پسر برن تو اون عملیات دختره میمیره و پسره دفنش میکنه اما بعد عملیات که می‌ره جنازه دختره رو بگیره پیداش نمیکنه فکر میکنه گرگا خوردنش برمیگرده به همه میگه مرده
تا اینکه دختره رو تو کشور دیگه وقتی که پلیس اون کشور هستش و داره برمیگرده پیدا میکنه
داستان تو حول همین چیزا بود

 

[ساناز جون]

سلام دنبال رمانی میگردم
دختر داستان پلیس نامزد سابقش خلافکار بود و بعد از جدایی دختر داستان پیشرفت میکنه و قدرت مند میشه اما هیچ کدوم از خانواده اش کنارش نیستن
سالها پیش خوندم و دقیق همه چیز یادم نیست