من خیلی وقت پیش این رمان رو خوندم و اسم شخصیت هاش یادم نیست ولی داستانش اینجوریه که یه دختری که خانوادشو از دست داده با یا خانواده زندگی میکنه که خیلی بهشون احترام میذاره و رو حرفشون حرف نمیزنه
پدر خانواده اونو برای پسرش خواستگاری میکنه و چون نمیخواسته مخالفت کنه قبول میکنه ولی نه پسره راضی بوده و نه دختره ولی بعدش عاشق هم میشن
اگه کسی میدونه لطفا بگه ممنون ؛)
تو رو خدا اگه کسی خونده این و اسمشو بگه خیلی وقته دنبالشم.رمان در مورد مریم که مادرش مرده.با پدرش که بهش میگن حاج بابا وخواهرش مارال زندگی میکنه یه دوست صمیمی داره اسمش ستاره است.برادر ستاره از خارج میاد مریم اولش ازش میترسه ولی بعدش مجبور تو شرکتش کار کنه وعاشق هم میشن.ولی وقتی میخوان ازدواج کنن مادر پسره به خدمتکارشون پول میده ومیگن اینا باهم شیر خوردن خواهر برادرن .ازدواج بهم میخوره وپسره برمیگرده خارج دختره هم میره یه جای دیگه واسه کار وخانواده مادرش وپیدا میکنه که مسیحی هستن ومادرش وطرد کردن.بعد دوباره پسره رو وقتی دوستش ستاره خودکشی میکنه میبینه و خدمتکار هم میاد میگه دروغ گفته وکی مجبورش کرده وبعد ازدواج میکنند.
این رمان وهم میخوام لطفا.داستانش در مورد یه دختره که باباش زندان وورشکست شده.بعد دختره به خاطر یه مشکلی که از بچگی داشته وترسیده از مردا میترسه وخودشو پوشونده وبه همه میگه که صورتش سوخته .تو یه خونه زندگی میکنه وصاحب خونه اش میخواد بیرونش کنه وخونه رو میده به یه پسر که دکتره واصفهانی .بعد پسره متوجه میشه که دختره میترسه وصورتش نسوخته اونو میبره پیش خاله پیرش ولی بعدش مجبور میشن ازدواج کنند.ولی دختره باهاش خوب نیست وقتی دختره رو میبره خونشون اصفهان دختره تنهایی برمیگرده وبعد جدا میشن .پدر دختر هم تو زندان میمیره وبعد پسره میادازش میخواد دوباره ازدواج کنند.اسم دخترفکر کنم نیاز باشه.پسر هم دوحرفی اسمش نمیدونم علیرضا بود امیر محمد یه اسم این جوری بود
رمان هایی رو می خوام که توش پسره لوس، ترسو ، احساساتی، جلف یا سوسول باشه.
( آقای حساس خانم خشن ) ، ( عشق آمازونی ) ، ( آقای جلف من ) ، ( باران ) رو خوندم. هر چی میشناسین معرفی کنین چون من همه رو می خونم.