نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

چیستا

نو ورود
سطح
3
 
ارسالی‌ها
22
پسندها
177
امتیازها
1,118
مدال‌ها
4
  • #3,241
امضا : چیستا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Hell

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #3,242
من خیلی وقت پیش این رمان رو خوندم و اسم شخصیت هاش یادم نیست ولی داستانش اینجوریه که یه دختری که خانوادشو از دست داده با یا خانواده زندگی میکنه که خیلی بهشون احترام میذاره و رو حرفشون حرف نمیزنه
پدر خانواده اونو برای پسرش خواستگاری میکنه و چون نمیخواسته مخالفت کنه قبول میکنه ولی نه پسره راضی بوده و نه دختره ولی بعدش عاشق هم میشن
اگه کسی میدونه لطفا بگه ممنون ؛)
 

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #3,243
:ole:تو رو خدا اگه کسی خونده این و اسمشو بگه خیلی وقته دنبالشم.رمان در مورد مریم که مادرش مرده.با پدرش که بهش میگن حاج بابا وخواهرش مارال زندگی میکنه یه دوست صمیمی داره اسمش ستاره است.برادر ستاره از خارج میاد مریم اولش ازش میترسه ولی بعدش مجبور تو شرکتش کار کنه وعاشق هم میشن.ولی وقتی میخوان ازدواج کنن مادر پسره به خدمتکارشون پول میده ومیگن اینا باهم شیر خوردن خواهر برادرن ‌.ازدواج بهم میخوره وپسره برمیگرده خارج دختره هم میره یه جای دیگه واسه کار وخانواده مادرش وپیدا میکنه که مسیحی هستن ومادرش وطرد کردن.بعد دوباره پسره رو وقتی دوستش ستاره خودکشی میکنه میبینه و خدمتکار هم میاد میگه دروغ گفته وکی مجبورش کرده وبعد ازدواج میکنند.
 

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #3,244
:106:این رمان وهم میخوام لطفا.داستانش در مورد یه دختره که باباش زندان وورشکست شده.بعد دختره به خاطر یه مشکلی که از بچگی داشته وترسیده از مردا میترسه وخودشو پوشونده وبه همه میگه که صورتش سوخته .تو یه خونه زندگی میکنه وصاحب خونه اش میخواد بیرونش کنه وخونه رو میده به یه پسر که دکتره واصفهانی .بعد پسره متوجه میشه که دختره میترسه وصورتش نسوخته اونو میبره پیش خاله پیرش ولی بعدش مجبور میشن ازدواج کنند.ولی دختره باهاش خوب نیست وقتی دختره رو میبره خونشون اصفهان دختره تنهایی برمیگرده وبعد جدا میشن .پدر دختر هم تو زندان میمیره وبعد پسره میادازش میخواد دوباره ازدواج کنند.اسم دخترفکر کنم نیاز باشه.پسر هم دوحرفی اسمش نمیدونم علیرضا بود امیر محمد یه اسم این جوری بود
 

H. A

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
  • #3,245

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #3,246

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #3,247

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #3,248
رمان هایی شبیه ( این اسمش عشق نیست ) می خوام.
کلا رمان هایی رو می خوام که توش دختره لوس و شیطون یا مظلوم نباشه. :band:
 
آخرین ویرایش

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #3,249
رمان هایی رو می خوام که توش پسره لوس، ترسو ، احساساتی، جلف یا سوسول باشه.
( آقای حساس خانم خشن ) ، ( عشق آمازونی ) ، ( آقای جلف من ) ، ( باران ) رو خوندم. هر چی میشناسین معرفی کنین چون من همه رو می خونم. :baloon:
 

Sogiw

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #3,250
سلام من دنبال یه رمانیم که دختره داستان میتونست ذهن همرو بخونه اسم شخصیت پسر داستان هم کیارش بود تا همین حد یادمه
کی میتونه کمکم کنه؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا