نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nill

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
10
امتیازها
40
  • #3,301
فکر میکنم اسم دختر داستان بهار هست،پدربهار یک روز عصبانی میشه و پشت ماشین میشینه تا عصبانیتش رو بر روی پدال ماشین خالی کنه میزنه پدر یه پسره رو میکشه، پسره هم میگه باید قصاص بشی،دختره اجازه نمیده و پسره میگه اگر میخوای بابات قصاص نشه باید باهام ازدواج کنی و بالاخره ازدواج میکنن و از قضا همین دختره ای که پسره تو دبیرستان عاشقش شده بوده شده دختر قاتل بابای پسره بعد اینا باهم ازدواج میکنن و صاحب دو تا بچه میشن
هیچ کس اسم این رمان رو نمیدونه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

♥♥R♥♥

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
32
امتیازها
40
  • #3,305
سلام رمان زاده خون کسی لینک جلد دومش رو داره یا هنوز نیومده؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

نیره

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #3,306
سلام
دختری به نام همراز که ویولنیسته وارد گروه یک خواننده به نام اتش می شه
اسم رمان را می خاستم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

سوتو

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #3,307
دوستان یه رمان دوجلدی بود چندسال پیش خوندم اسمشو یادم نیست در مورد یه دختره بود با پسری دوست بود بعد یه روز پسره تو پارک باهاش قرار گذاشت پسره باهاش بهم زد دختره رو دوست نداشت بعد رفت خارج بعد از چند سال برگشت عاشق خواهر دختره شد دختر به خواهرش گفت که ما قبلا دوست بودیم بعد خواهر دختره خودشو از پنجره پرت کرد پایین
دوستان یه رمان دوجلدی بود چندسال پیش خوندم اسمشو یادم نیست در مورد یه دختره بود با پسری دوست بود بعد یه روز پسره تو پارک باهاش قرار گذاشت پسره باهاش بهم زد دختره رو دوست نداشت بعد رفت خارج بعد از چند سال برگشت عاشق خواهر دختره شد دختر به خواهرش گفت که ما قبلا دوست بودیم بعد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #3,308
:209:خب آخه چرا کسی جواب منو نمیده.سوال پرسیدما.یعنی کسی رمانای منو نخونده که اسمشو بهم بگه
 

هلیا کان

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #3,309
سلام متاسفانه چیز زیادی یادم نیست اما رمان درباره یه دختر دکتر یا پرستار هستش که تو بیمارستانشون یه دکتر سرسخت و ماهر مشغول هست،این دختر چندبار به دکتر برخورد داشته اما دکتر خیلی حسابش نمیکنه تا اینکه یه اتفاقایی میوفته و بالاخره عاشق هم میشن حتی ازدواج میکنن رمان طولانی بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

12_13Mahi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
10
امتیازها
33
  • #3,310
سلام من قبلاً یه رمان خونده بودم که فکر کنم اسم شخصیت پسر آرشام و دختر فکر کنم آترینا بود و این دو تا در خارج کشورن ولی خانواده دختر ایران بعد این دوتا عاشق هم میشن ولی وقتی پسره میاد خواستگاری دختره و خانواده دختره پسررو میبینن میفهمن پسر خودشون که گم شده بود و میگن که نمیتونید ازدواج کنید چون خواهر برادرید در صورتی که آترینا دختر واقعیشون نیست خیلی ممنون میشم اسم این رمان و اگه میدونید بگید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا