یه رمانی بود که مرد داستان دو هویت داشت..ینی خودش در اصل فکر کنم جنوب تهران با خانوادش زندگی میکردن و خیلی وضعشون خوب نبود و اگر اشتباه نکنم تو یه مکانیکی کار میکرد..بعد برای خودش اسم و شخصیت دیگه ای درست میکنه و میخاد دختر داستان رو تیغ بزنه که البته ما اینو وسطای رمان میفهمیم که اون یکی مرده هم خود همین یارو عه:)
یادمه اول داستان با این شروع میشد که یکی از پسرا میخاست ماشین باکلاس یکی از مشتری هارو برداره ببره دوست دخترشو بگردونه:))
خیلیم قشنگ بود اشتباهی قبلنا پاکش کردم و الان اسمش یادم نیست.
ممنون میشم اگ کسی منو ازین بدبختی نجات بده:)))