نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #3,451
لطفا اگه کسی لینک دانلود رمان روی خط عشق جلد اول رو داره بفرسته؟
من جلد دوم ش رو می خوام. شما می دونین از کجا و چطوری بخونمش؟
 

H. A

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
  • #3,453
من جلد دوم ش رو می خوام. شما می دونین از کجا و چطوری بخونمش؟
نه عزیزم من فعلا دنبال جلد اولشم شماجلد اول رو از کجا خوندی؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #3,454
نه عزیزم من فعلا دنبال جلد اولشم شماجلد اول رو از کجا خوندی؟
من راستش هنوز نخوندمش چون بیش از حد و اندازه رمان توی گوشی م دارم. شاید ۲۰۰۰ تا بشه بیشتر هم. واسه همین فعلا دارم اونا رو می خونم. من از گوگل دانلود ش کردم. اما بعدا فهمیدم جلد دوم هم داره.
عزیزم اگه یه وقت درباره ی جلد دوم ش چیزی فهمیدی اینکه کجا می تونم بخونم و اینا حتما بهم بگو‌. :458043-d43af67a28506a61aa0e5feb83373c73::458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

نگارینا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #3,455
سلام چند سال پیش ی رمان خوندم ک خلاصش اینه اگ کسی اسمشو می‌دونه بهم بگه خیلی فکرم درگیرشه داستان از زبون پسر شهرستانی بود ک تا میاد تهران تو پارک ی پسرو میبینه ک حالش بده میبرش خونش ک میبینه خیلی پولدارن و میمونه مراقب پسره میشه و خواهر همین پسر پولدار عاشق پسرشهرستانی میشه ...کسی می‌دونه اسم این رمان چیه ⁦☹️⁩
 

PETERPANAMA14

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
9
امتیازها
10
  • #3,456
سلام دوستان . یه رمانی هست که یه پسره مدل بود بعد دختره پریسا بود اسمش فک کنم براش خیاطی میکرد و میدوخت لباس بعد پسره رفت با خواهرش و بعد اخره سر همون پریسارو گرفت ..کسی اسمشو میدونه؟
شیاطین سیاه فرشتگان سفید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

H. A

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
44
امتیازها
40
  • #3,457
گرفتم بهت میگم بابت راهنماییتم ممنون
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

moon girl

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
53
امتیازها
90
  • #3,458
سلام. یه رمان یک سال پیش خوندم در مورد یه دختری بود که به اجبار پدر خوندش با یه پسری ازدواج می کنه. دختره در واقع دختر واقعی خونوادش نبودن و به اصرار برادرش به اسم سجاد به فرزندی قبولش کرده بودن و بعد مرگ سجاد پدرخوندش دنبال بهونه ای بوده تا از خونش بیرونش کنه. از طرف دیگه پسره هم با یک زن شوهردار به اسم نسیم دوسته و با فشارهای اون تمام حرصشو سر دختره می ریزه. به شدت کتکش میزنه و می برتش میندازه بیمارستان و خودش میره مسافرت. و وقتی بر میگرده می بینه وضعیت خیلی بدی داره تو بیمارستان و خیلی اتفاقا می افته تا می فهمه نسیم و شوهرش برای پولش نقشه ریختن و عاشق زن خودش میشه
معمار عشق یا معمار عاشق:)
 

moon girl

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
53
امتیازها
90
  • #3,459
سلام من دنبال یه رمانم که خلاصش اینه:

یه دختری عاشق یه پسری میشه که اصلا تو فکر ازدواج نیست ولی خونوادش میخوان به زور براش دختری رو بگیرن که دوست نداره. دختره میره خودش به پسره میگه که دوسش داره و پسره باهاش ازدواج میکنه اما پسره تویه حادثه فراموشی میگیره بعدش از دختره میخاد که براش تعریف کنه چجوری باهم آشنا شدن دختره هم دروغ میگه و میگه تو عاشقم بودی با عشق ازدواج کردیم
فهمیدی به منم بگو:)
 

moon girl

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
53
امتیازها
90
  • #3,460
سلام دوستان
حدود سه سال پیش یه رمان نصفه خوندم که فکر میکنم خارجی هم بود ... در مورد یک شخصی بود که صاحب یک بازی بود و مدیریتش میکرد... یکی از کارکترای این بازی که مخصوص یه دختری که پاش شکسته بود و توی یک شهر دیگه زندگی میکرد ، قوانین و روند بازی رو نقض میکرد... درواقع کارکتر ها سازنده ی بازی رو بعنوان خداشون میدونستن و براساس بازیشون ازش تشکر میکردن اما اون کارکتر روند بازی خودش رو تغییر داده بود ... سازنده ی بازی با دختره قرار ملاقات میذاره و ازش میخواد کارکتر رو واسش عوض کنه... یا بفروشه ... کسی این داستان رو میشناسه؟؟؟ بشدت نیازش دارم
فهمسی بم بگو:458055-aeba028c675451278c026240bb1851c5:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا