سلام دوستان
یه رمانی بود که دختر و پسری به صورت سنتی باهم ازدواج میکنن، پدران دو طرف بازاری بودن و قبل از ازدواج دختره به پدر پسره میگه چک پدرمو پاره کن وگرنه ازدواج نمیکنم. چندسال بعد دختر و پسر دارن از هم جدا میشن به این خاطر که پسره میفهمه و بعد میفهمن که دختره بارداره. آخرش هم به هم برمیگردن. دختره هم یه خواهر داره که میخواد با برادر شوهرش ازدواج کنه