میشه اسم این رمان رو اگه میدونین بگین.
رمانش دو جلدیه، پسره عاشقه دخترست ولی دختره دوسش نداره، باهم ازدواج میکنن ولی دختره هرکاری میکنه نمیتونه دوسش داشته باشه بعد از هم جدا میشن و دختره برای تحصیل میره خارج از کشور بعد از تحصیل برمیگرده ایران که از اینجا به بعد جلد دومشه بعد تو یه شرکتی شروع به کار میکنه که پسره یکی از رقبای همون شوهر سابقه این دخترست، بعد از اتفاق هایی شوهره سابقش بهش پیشنهاد کار تو شرکت خودشو میده دختره قبول میکنه.
پسره تو این چندسالی که دختره نبوده هرسال تو یه کافه براش تولد میگرفت اخرم پسره میره کما و...... اخر دختره عاشقه پسره میشه باهم ازدواج میکنن