مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[mobina.yz]

سلام خسته نباشید دوستان عزیز دنبال ی رمان بودم که دختره خواهر داشت که پدرش خواهرش بیشتر دوس داشت ی پسری هم بود که عاشق خواهرش بود آدم میفرسته که خواهرش بدوزدن ولی خودش میدوزدن بعد پدرش میفهمه کار کیه اول دخترش میفرسته پیش مادرش خارج که پسره پیداش نکنه بعدم به پسره میگه باید یکسال این دخترم صیغه کنی دوستان لطفا کمک کنید مرسی

سلام رمان امینت میشوم یا امین دعایت میشوم

 

[mobina.yz]

سلام
منم دنبال یه رمانم شخصیتاش سام و پرینازن فقط همینو ازش میدونم که دختره به خاطر پسره میره با یه ساواکی به نام ارش ازدواج میکنه کسی اسمشو میدونه عایااا؟؟؟

سلام فکر کنم رمان من صاحبشم یا صاحبش منم یه چیز تو همین مایه ها

 

[mobina.yz]

سلام بچه ها چندتا رمان جالب با ژانر
عاشقونه
اجتماعی
وطنز بهم رمان سرکار خانم وروجک

فرشته من
کلاهداران
سه سوت
عاشقتم دیونه 1 و 2
تیمارستانی ها

پیشنهاد میکنید؟؟

 

[mobina.yz]

سلام
من دنبال این رمانم که دختر و پسر باهم فامیل بودن و خیلی هم و دوست داشتن اما دوست دختره با کلی نقش و دروغ اون هارو از هم جدا میکنه و خودش با پسره ازدواج میکنه تا اینکه تو زندگیه دختره یه پسر میاد که کم کم عاشق هم میشن و تو دوست داشتن هم پسری که فامیلش بود. متوجه میشه که همه چی نقشه بوده و از دختر میخواد که برگرده که قبول نمی کنه
اگه کسی اسم این رمان و میدونه یا رمانی مثل این خونه رو بهم بگه ممنون

سلام من یه رمان مثل همین خوندم که پسره دکتر بود و دختره پرستار اسم رمانم هست دروغ شیرین

 

[mobina.yz]

سلام
رمانی که من دنبالشم پلیسیه ،که از اواسط رمان یکدفعه از زبون یه دختر با اسم متفاوت از دختر قبلی گفته میشه،که بعد معلوم میشه این همون دختره است که حافظشوازدست داده ویه خلافکاره خودشو جایه بابای دختره جا می زنه دراخرم که دختره متوجه قضایا میشه به خودش صدمه میزنه که از خونه ببرنش بیمازستان از بیمارستانم فرارمیکنه.ممنون میشم اگه نام رمان رو میدونید به من بگید.

رمان سه سوت

 

[mobina.yz]

اره،خودشه خیلی خیلی ممنون.

اگه نتونستی پیدا کنی بهم بگو برات پی دی افشو بفرستم

 

[mobina.yz]

یه رمان دیگه هم هست که دختره رنگ چشماش زیتونی هست فکر کنم پسر عموش رو که اسمش محمدهست رو دوست داره اما همین که میخوان بهم برسن یه مشکلی پیش میاد ،دقیق یادم نیست

فکر کنم رمان اغوش اجباری باشه
داستانش رو میگم ببینید همینه یا نه
دختره عاشق پسرعموش محمد بوده که حسام که پسر خیلی سرتر از محمد و خود دخترست و از چند سال پیش عاشق دختره بوده میره خاستگاری دختره بعد پدر مادر دختره ، دختره رو مجبور میکنن با حسام ازدواج کنه

 

[mobina.yz]

سلام یه رمان بودکه دختره پرستاربودبعدتوی بیمارستان مخفیانه بایکی ازپزشکاازدواج میکنه امابعدش اون دکتره تصادف میکنه وازاون طرف یکی دیگه ازدکترا که ازقبل ازاون دخترخوشش میومدواسه حفظ آبروباهاش رسما ازدواج میکنه بعدازیمدت دوباره سروکله دکتراولیه پیدامیشه و....اون دختره حامله هم میشه.....
اسمشوبگین ممنون میشم...

رمان عبور از غبار
یه رمان فوق العاده جذاب که هرچی بخونیش بازم کمه
من خودم تا الان پنج بار خوندمش

 

[mobina.yz]

سلام

یه رمان بود دختر با نامزدش با یه خانومی تصادف میکنن میمیره
شوهر زنه میگه اگه دختر باهاش ازدواج کنه رضایت میده

رمان شقایق
فقط داخل رمان شقایق اونا با یه ماشین تصادف میکنن که زنه میمیره

 

[mobina.yz]

منم این رمانو خوندم ولی عجیبه اسمش یادم نیست

فکر کنم رمان شقایق باشه