نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

بارون پاییزی

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
مدال‌ها
1
  • #3,671
سلام دنبال ی رمانم که دختره موهاش نارنجی بود وهمش درحال رمان خوندن بودوارزوداش عشقش یکی باشه مثه اون شخصیتا برادرش توکاره خلاف بود ی پلیس مخفی میومد خونه اینا سرک میکشیدیبارم ب بهونه اینکه بره دختره کتاب اورده اومدخونشون دختره تجربی بوداین کتاب انسانیواورده بود دختره اتفاقی میره عروسیه همون پلیسه این وسطا یادم نیس چ میشه پسره میبرتش خونه خودش طبقه بالازنش زندگی میکرد اخرم دختره پرستاریه شیرازقبول میشه
اسم رمانش"فرستاده"هست
 

Eliiii_14444

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
  • #3,672
سلام من دنبال رمانی هستم که دختره فک کنم تو بهزیستی بود و مشکل قلبی داشت و یه زن از مسولای بهزیستی سرپرستیشو قبول کرد و دختره با یه دکتر قلب به اسم سیاوش ازدواج کرد ولی سیاوش یه دختر دیگه رو دوس داشت و بعد مدتی اون رو طلاق داد و دختره باز پیش مسول بهزیستی برگشت بعد مدتی پسر اون خانم مسول بهزیستی با خواهر ناتنی سیاوش ازدواج میکته باز پای سیاوش به زندگی دختره باز میشه و در آخر سیاوش پشیمون میشه و بازم با هم ازدواج میکنن
تکرار نمیشوم هستش فک کنم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

miis. di

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
0
مدال‌ها
1
  • #3,673
سلام
چندسال پیش یه رمانی خوندم که یه باردخترخودش وخواهرش وپسر عموش یاداییش میرن مهمانی بعددختربه پسر علاقع داشت ووقتی رفتن مهمانی پسربه دخترگفت که خواهرت کباب وتونون زیرکبابی.بعدهابایکی ازدواج میکنه و... هیچی جزاین ازش یادم نیست ممنون میشم راهنمایی کنید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

miis. di

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
0
مدال‌ها
1
  • #3,674
یه بارن یه رمانی خهوندم که دختربه یه پسری بع اسم میلادعلاقه داشت ولی پدرش اون رومجبورمیکنه باادمی به اسم بابک ازدواج کنه واون ناراضی بود و...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

zariii_

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
36
پسندها
67
امتیازها
103
مدال‌ها
1
  • #3,675
یه رمانی خونده بودم که زنه از اون زنایی بود که اصلا به خودش و ظاهرش و علایقش اهمیت نمیداد و فقط درحال بشور و بساب برای شوهرش بود زنم طلاق میگیره بعد دوست شوهره که اسمش حامد بود با دختره دوست میشه و کمکش میکنه که تبدیل به یه ادم جدید بشه و دیگه مثل قبل نباشه تهشم باهم ازدواج میکنن.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #3,676
یه رمانی خونده بودم که زنه از اون زنایی بود که اصلا به خودش و ظاهرش و علایقش اهمیت نمیداد و فقط درحال بشور و بساب برای شوهرش بود زنم طلاق میگیره بعد دوست شوهره که اسمش حامد بود با دختره دوست میشه و کمکش میکنه که تبدیل به یه ادم جدید بشه و دیگه مثل قبل نباشه تهشم باهم ازدواج میکنن.
فک میکنم رمان رابطه باشه
اسم پسره اما سهیل و اسم دختره گلابتون
 

Fatimoghadam

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
16
پسندها
12
امتیازها
40
  • #3,677
سلام خسته نباشید
یه رمانی بود که دختره تو یه شرکت کار میکرد بعد رئیس شرکت ازش برای پسرش خاستگاری میکنه،بعد دختره تو مراسم خواستگاری میفهمه این پسره همون عشق سابقشه( که پسره چون فکر میکرد دختره ولش کرده بود)
دختره هم فقط یه برادر داره که اگه اشتباه نکنم اسمش طاهاست و مادر و پدرش فوت شدن
❗و اینکه جریان اشنایی دختره با پسره از یه شرط بندی شروع میشه و پسره بعد ازدواج برای تنبیه همش گازش میگیره

خیلی وقت دنبالشم لطفا اگه میدونید اسمشو بگید:458083-4185d00c33d822db61caa9316fe525d5::458211-8e33e52a2f7bd5005505daf268120cac:
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #3,678
سلام
رمانی معرفی میکنید که پسره روان شناس یا روان پزشک یا دکتر باشه
و دختره بیمارش باشه؟
بازگشت ارام و اپارتمان صد متری و عشق چیز دیگریست و وارون رو خوندم
رمان" به من بگو لیلی" برعکسه دختره روان شناسه اما خیلی قشنگه
 
امضا : حیران

atenaaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
8
امتیازها
0
  • #3,679

mobina.yz

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
71
پسندها
171
امتیازها
578
مدال‌ها
3
  • #3,680
سلام دوستان تروخدا هرکی اسم این رمان رو میدونه بهم بگه چون داره دیونم میکنه
من یه رمانی رو چند سال پیش خوندم ولی اسم شخصیت ها رو یادم نمیاد ولی موضوعش درباره دختری بود که فکر کنم تو 16 یا 17 سالگی عاشق میشه و با پسره ازدواج میکنه درحالی که پسره عاشق یه دختری به اسم دریا بوده بعد این دختره با دریا هم دوست میشه بعدش پسره فکر کنم به دختره بدی می‌کنه دختره هم میره طلاق بگیره. قبل از اینکه طلاق بگیره یه پسره میاد خواستگاریش با وجود اینکه شوهر داشته باهم نامزد میکنن بعد دختره مهریه اش رو میبخشه نامزدش وقتی میفهمه مهریه رو بخشیده میگه من اصلا به خاطر مهریه باهات نامزد کردم و نامزدی رو بهم میزنه یه چند وقت میگزره که دختر میره خونه خالش اونجا پسری رو میبینه که همبازی دوران بچگیش بوده و این پسره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : mobina.yz
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا