سلام یه رمان خوندم چند ماه پیش ولی اسمش رو فراموش کردم.
یه دختری بود که به خاطر کاری که نکرده بود محکوم کرده بودن پدر و مادرش باهاش سرد برخورد میکردند دوتا برادرش هم باهاش سرد برخورد میکردند و نامزدش هم ترکش کردو دختره خودش مجبور میشد کار کنه و پول دانشگاهش رو پرداخت کنه ولی رفت تو یک شرکت که نامزدش اونجا بود و گذشت و کسی که تو گذشته اون اشتباه رو به گردن دختره انداخت نامزدش و خودش رو دزدید و بعد یه اتفاق افتاد که پسره رفت بیمارستان دختره هم تو ماشین بود ظاهرا ماشین سوخت و تو دره افتاد ولی دختره زنده موند وقتی پسره بیمارستان رفت و وقتی بهوش اومد بهش گفتند که در گذشته اشتباه فکر میکردند و پسره وقتی فهمید خانوادش هم همین ولی دختره رو روز دادگاه دید... اگه اسمش رو میدونید ممنون میشم بگید.