متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mwrami

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #4,501
يع رمان بود كه دختره صورتش توسط پسري به اسم فرهاد با چاقو خط خطي ميشه لطفا خيلي دنبال رمانم
 
آخرین ویرایش

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #4,502

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,266
پسندها
19,088
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
  • #4,503

SkhMahsa

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
  • #4,504
فک کنم رمان بوی وانیل منظورتونه
نه عزیزم..بوی وانیل نیست:)
اینجا زنه فک کنم تنها زندگی میکنه..یه دختر نوجوون هم اگه اشتباه نکنم باهاش دوسته، هی میاد خونه ش
 

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #4,505
نه عزیزم..بوی وانیل نیست:)
اینجا زنه فک کنم تنها زندگی میکنه..یه دختر نوجوون هم اگه اشتباه نکنم باهاش دوسته، هی میاد خونه ش
رمان:کاغذ بی خط
 

Sara_D

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,319
پسندها
16,619
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
  • مدیر
  • #4,507
دوستان من یه رمانی خوندم که پسره برا انتقام از پدر دختر میره خواستگاری دختر و با اون ازدواج میکنه...ک دلیل انتقام پسر این بود ک پدر دختره و رفیقش بعد از زلزله ی رودبار همه زمین های اونجا رو ارزون خریدن و خاله و برادرشو تو یه باغ زندونی کردن که خالهه خودکشی کرد....دختره هم یه برادر داشت دوقلوی خودش بود ک بعد کشیدن مواد توهم میزنه از ساختمون دانشگاه خودشو انداخت پایین کسی میدونه اسم رمانه چی بود؟؟؟
سلام
رمان جان و شوکران
 
امضا : Sara_D

Sara_D

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,319
پسندها
16,619
امتیازها
39,073
مدال‌ها
24
  • مدیر
  • #4,508
سلام
دو سال پیش یه رمان خوندم، الان اسمش رو یادم نمیاد
دخترِ _اسمش رو یادم نیست_ از قشر ضعیف خانواده بود
پدرش می‌خواست اجباراً شوهرش بده که دختر فرار می‌کنه و گیرِ یه زن می‌افته که دخترهای فراری رو جمع می‌کرد و ازشون فیلم می‌گرفت و دخترها مجبور بودن برای پخش نشدن فیلم، دزدی کنند
دخترِ با یه پسر _احتمالا علی_ آشنا میشه که پلیس هم بوده
دیگه زیاد چیزی یادم نیست
آهان! علی نمی‌دونست دختر دزده. به‌روز که دخترِ با دوست‌هاش و همون زن میرن دزدی و پلیس میاد که یکی‌شون علیِ
علی می‌ذاره دختره بره
دیگه هیچی یادم نیست
کسی اسمش رو می‌دونه؟
 
امضا : Sara_D

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,509
سلام
دو سال پیش یه رمان خوندم، الان اسمش رو یادم نمیاد
دخترِ _اسمش رو یادم نیست_ از قشر ضعیف خانواده بود
پدرش می‌خواست اجباراً شوهرش بده که دختر فرار می‌کنه و گیرِ یه زن می‌افته که دخترهای فراری رو جمع می‌کرد و ازشون فیلم می‌گرفت و دخترها مجبور بودن برای پخش نشدن فیلم، دزدی کنند
دخترِ با یه پسر _احتمالا علی_ آشنا میشه که پلیس هم بوده
دیگه زیاد چیزی یادم نیست
آهان! علی نمی‌دونست دختر دزده. به‌روز که دخترِ با دوست‌هاش و همون زن میرن دزدی و پلیس میاد که یکی‌شون علیِ
علی می‌ذاره دختره بره
دیگه هیچی یادم نیست
کسی اسمش رو می‌دونه؟
میشه اگه پیدا کردید به منم بگید اسمشو؟
 

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #4,510
سلام
دو سال پیش یه رمان خوندم، الان اسمش رو یادم نمیاد
دخترِ _اسمش رو یادم نیست_ از قشر ضعیف خانواده بود
پدرش می‌خواست اجباراً شوهرش بده که دختر فرار می‌کنه و گیرِ یه زن می‌افته که دخترهای فراری رو جمع می‌کرد و ازشون فیلم می‌گرفت و دخترها مجبور بودن برای پخش نشدن فیلم، دزدی کنند
دخترِ با یه پسر _احتمالا علی_ آشنا میشه که پلیس هم بوده
دیگه زیاد چیزی یادم نیست
آهان! علی نمی‌دونست دختر دزده. به‌روز که دخترِ با دوست‌هاش و همون زن میرن دزدی و پلیس میاد که یکی‌شون علیِ
علی می‌ذاره دختره بره
دیگه هیچی یادم نیست
کسی اسمش رو می‌دونه؟
فک کنم رمان در مسیر تنهایی باشه
اونم خلاصش تقریبا همینه
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا