سلام دوستان من۳سال پیش یه رمان خوندم ولی اسمش رو یادم رفته اگه بشه کمک کنید پیداش کنم ادامش رو هم بخونم
دوتا پسر بودن سرد و مغرور که دستگاه کشتار معروف بودن پسره ماموریت میگرفته ادم میکشته فقط یادم میاد دخترش رو کشتن .........
سلام دوستان من۳سال پیش یه رمان خوندم ولی اسمش رو یادم رفته اگه بشه کمک کنید پیداش کنم ادامش رو هم بخونم
دوتا پسر بودن سرد و مغرور که دستگاه کشتار معروف بودن پسره ماموریت میگرفته ادم میکشته فقط یادم میاد دخترش رو کشتن .........
سلام. دنبال اسم یه رمانمیگردم که دختره برادرشو از دست میده. فک کنم پسره تصادف کرده و مدت ها دختره حالش خوب نبود تا اینکه پسر همسایه قدیمیشونو میبینه فکر کنم اسم پسره پارسا بود. اسم دختره هم سارا و برادرش سالار. فکر کنم البته. کسی میدونه اسمشو؟
خود دختره هم دکتر بود با یکی از همکلاسیهاش ازدواج می کنه، که سر جریان یه عکس که به دختره نسبت می دن ازش جدا میشه، عشق سابقش که اونم همکلاسیش بود به اسم یوسف از خارج بر میگرده، دختره با یوسف که خارج از ایران زن داره و اون زن رو نمی خواد صیغه می کنه، روز صیغه رییس بخش یا بیمارستان که دقیق یادم نیست و دوست یوسفه شاهد میشه، بعد طی یه تصادف یوسف می میره و اون رییسه که از قبل این دختره رو می خواسته به طریقی بهش نزدیک میشه و باهاش ازدواج می کنه. کسی اسم این رمان رو می دونه؟
سلام داستان درباره دختریه به اسم رها که پدرو مادرو از دست میده و از 4تا خواهر و برادرش مراقبت میکنه و با ظاهری پسرونه زندگی میکنه و خرجشو از راه جیب بری بدست میاره
یبار گیر یه پسری به اسم سعید میوفته و دستگیر میشه و شرط پسره برای آزادیش اینه که بره تو خونه ش کار کنه
دختره و خواهرو برادراش میرن خونه پسره
یه شب که پسره قرار بود برای اومدن خانواده اش از تهران مهمونی بده با رسیدن خانواده ش دختره میفهمه که مادر پسره عمه ش بوده و سالهاست گم کرده بودن همو ....
سلام دوستان : ) دوستم دنبال این رمانه و گفت اینجا بگم تا ببینه کسی اسمش رو بلده یا خیر! : )
ممنون میشم جواب بدید! : )
یه دختری که هیچ کسی رونداشته ووضع خوبی نداشته گوشه اتوبان بوده
دختردیگه ای که افسردگی داشته وهیچ دوستی نداشته میبردش خونه خودشون ومیخوادکه اون دخترباخودشون زندگی کنه وبه دروغ به خانوادش میگه دوستمه وخونوادشم خارج ازکشورن
اون دخترهم باسام برادراون دخترازدواج میکنه
بعدازمدتی پدرشوهره دخترمیفهمه که بهشون دروغ گفتن بچه ی دختره راازش میگیره ازخونه میندازدش بیرون وطلاقشم میگیره
ولی بعدازچندسال دوباره سرراه هم قرارمیگیرندودختره...