سلام
دوتا رمان و میخوام
اولی یه دختری بود که به دلیل اینکه خانوادش باهاش رفتار گرم و صمیمی نداشتن و فقط برادر بزرگش با اون خوب بود خیلی روحیه ضعیف و شکننده ایی داشت دختره ریاضیش خیلی خوب بود ، و به دلیل اینکه روحیه ضعیفی داشت و کمبود محبت داشت وابسته ی دوست صمیمی برادر کوچکش شد ولی خب اونم دختررک اذیت کرد دختره هم برا اینکه روحیش و بسازه رفت خارج
دومین رمانم درباره ی یه دختره ایی که عربه بعد با یه پسره بوتیک دار ازدواج میکنه بعد موقعی که اون حامله بوده همسرش فوت میکنه دختره هم وقتی بچه هاش به دنیا میان به دلیل فقیری مجبور به عقد با مردی میشه
اینم بگم که دوتا دختر دوقلولو به دنیا اورد و کسی که باهاش ازدواج کرد توی بازاز حجره و اینا داشت
لطفا هرکی اسم حتی یکیشونم میدونه بگه مرسی