مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Le Secret

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/12/19
ارسالی‌ها
7
پسندها
18
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #871
سلام دوستان عزیز یه رمان هست که دختره تو یه حادثه خانوادش رو از دست میده و عموس میارش پیش خودش. عموش 2 پسر یتیم رو به فرزند خوندگی گرفته بوده از بچگی که اسم یکیشون سپهره و کم کم سپهر عاشق دختر داستان میشه و دختره اولش باهاش خیلی بده ولی اونم بعد باهاش خوب میشه و بعد از اون یه سری اتفاقات براشون میوفته رمان هیلی قشنگی بود خیلی وقت پیش خوندم اسمش یادم نیست ممنون میشم کمکم کنید
من یه رمان با همین موضوع خوندم اسمش پشتم باشه
 
امضا : Le Secret

Le Secret

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/12/19
ارسالی‌ها
7
پسندها
18
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #872
سلام ی رمانی بود که آخرش یادمه
دختره با پسره ازدواج می کنه و حامله میشه
ولی وقتی می خواد به پسره بگه مامان دختره با دختره قرار می زاره و تهدیدش می کنه که از زندگی پسرش بیرون بره
دختره بدون حرفی میزازه میره و پسره فک می کنه که ولش کرده
بعد چند سال تو خونه دوست صمیمیشون همدیگر رو میبینن و پسره میگه این بچه کیه
دختره میگه خیلی احمقی که از شباهتش بچه خودتو نشناسی
مامان پسره باز با دختره قرار می زاره و میگه برگرد پیش پسرم .من پشیمونم و... که یهو صدای پسره میاد که میگه منظورت چیه مامان
بعد دیگه قضیه رو میفهمه و با دختره دوباره زندگی می کنن
دختران سرکش
 
امضا : Le Secret

Meysam٦٧

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
4/4/20
ارسالی‌ها
3
پسندها
9
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #873
کی میدونه اسم رمانی که دختره پلیس بود اسمشم ساحل بود و پسر عموش یا پسر خالش اونو پلیس کرده بود چیه که مرد شخصیت اصلی هم خلافکاره و ساحل خودشو جای دزد میزنه و از خونه فرار میکنه ... اخرشم پسره رو میندازن زندان بعدومیفهمه ک دختره پلیس بوده . وقتی میخواسته بره دادگاه ادماش میانو نجاتش میدن بعد میره و میخواد دختره رو با اسلحه بزنه ولی بجاش میبوستش .....و اخراش هم خودشو ساحل باهم میرن ترکیه
رمان تيري در مسيرجلد اول
سيبل جلد دوم
 

Meysam٦٧

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
4/4/20
ارسالی‌ها
3
پسندها
9
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #874
سلام به همگي دنبال يه رمان ميگردم كه اسم دختر نگين كه از شمال اومده تهران درس معماري خونده بعدميره توي يه شركت كار كه اونجا با نيما آبدارچي شركت كه خودش قبلاًشركت داشته آشنا ميشه.نگين توي سن پايين با پسر داييش احسان همو دوست داشتن بعد احسان يه دفعه ميذارش كنار بعداًميفهمه كه با دوستش روي هم ريختن
 

سوگند.مهراد

کاربر سایت
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
28/2/20
ارسالی‌ها
613
پسندها
2,139
امتیازها
12,773
سطح
0
 
  • محروم
  • #875
من چندوقت پیش یه رمان خوندم درمورد یک دختر به نام ریما بود که پدرش مرده بود و توی تولد هیجده سالگیش با یه پلیس که فکر کنم اسمش راتین رادفر بود آشنا میشه بعد میره توی خونه ی پسره زندگی میکنه که بعد از چند مدت مادر دختره رو هم به قتل میرسونن که با کمک پسره انتقام میگیره در این بین عاشق هم میشن
لطفا بگین چند روزه دارم فکر می‌کنم اما اسم رمان یادم نمیاد
اسمشو نمیدونین؟
فکر کنم اسم رمان (ریما) هست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] 84Mohi

S_j

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
سطح
0
 
  • #876
یه رمان بود دختره و پسره هر دو تو آزمایشگاه کار میکردن ... اینا با هم ازدواج کردن و یه بچه مریض دارن..یه روز که دختره بچه رو از پارک میاره وقتی از ماشین پیاده میشه تا در رو باز کنه یادش میره دستی رو بکشه.ماشین حرکت میکنه و به یه درخت میخوره و بچه میمیره..مرده میگه تو از قصد اینکار و کردی و دختره رو ول میکنه..بعد بر میگرده...بعد یه مدت با هم خوب میشن..اگه کسی اسمش رو میدونه بگه لطفا ...
 

Sari

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/12/19
ارسالی‌ها
27
پسندها
22
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #877
سلام دوستان من دنبال یه رمانی هستم که سبک قدیمی داره تنها چیزی که ازش یادمه این هست که یک حاکمی بوده که بچه دار نمیشده ولی بیشتر گردن زنهاش مینداخته که بچه دار نمیشن تا اینکه بایه دختری ازدواج میکنه که فکر میکنم دختره به حاکم خ**یا*نت میکنه و از خواهرزاده حاکم بچه دار میشه و میگه بچه حاکمه میشه راهنمایی کنید؟
شاهزاده عقیم
 

mmmmmm

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/3/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
7
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #878

wrazeinab98

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/3/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
20
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #879

Shima ۸۰

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/3/20
ارسالی‌ها
14
پسندها
21
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #880
سلام دوستان کسی رمانی که دختره برای مسابقات تیراندازی میره خارج و داخل هواپیما کسی صندلی کنارش نشسته که اونم برای مسابقات تکواندو یا کاراته میره خارج پسره ی کافی شاپ داره واز همه دخترا بدش میاد چون قبلا عاشق ی دختره بوده ودختره هم خودشه گول زده وهم بابا شو و تمام ثروتشونو بالا کشیده . آخر هم عاشق هم میشن و ازدواج میکن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
147
عقب
بالا