مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

*Pantea*

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/1/20
ارسالی‌ها
368
پسندها
3,554
امتیازها
16,913
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #1,001
سلام ممنون میشم اگه کسی اسم این رمان و میدونه بگه اخه خیلی ذهن مو درگیر کرده موضوع در مورد دختریه که یه پسر برای انتقام به دختره نزدیک میشه اون هم به این دلیل که فکر میکنه داداش دختره باعث مرگ خواهرش شده، تا اینکه یه روز پسره به دختر تج... میکنه و ولش میکنه و تا اینکه دختر متوجه میشه حامله هستش و میره خارج اما بعد از چند سال برمیگرده و الکی میگه بچه ای که به دنیا آورده برای دوستشه و اون قراره بزرگش کنه و پسره هم که بعد از رفتن دختره متوجه شده که عاشقه با دیدن دختره توی مهمونی میخواد اون دوباره مال خودش کنه و اینکه هم پسر داستان هم پسربچه داستان باهم عاشق گیلاس هستن، این رمان و چند سال پیش خوندم و همه چیزش یادمه جز اسمش بازم ممنون میشم هر کی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Selin

Raha&

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/6/20
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,002
دنبال یه رمانم:
یه دختره به اسم انید که در اصل اسمش آناهید تهران دانشگاه میره بعد ب خاطر یه چیزی مجبور میشه خونه یه پیرزن زندگی کنه و بعد چند وقت نوه همین خانومه از آمریکا میاد پایانشم خوش بود.فقط همینا یادمه.
کسی اسمشو میدونه؟
رمان باورم کن
 

Mehry12

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/6/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,003
سلام دنبال یه رمانی هستم که دختره توی کوه با پسره برخورد می‌کنه و بعد معلوم میشه داداش دختره باعث کشته شدن زن اون پسر میشه پسره دختره رو مجبور می‌کنه زنش بشه دوتا زن صیغه ای هم داره اسم پسره هم فکر کنم آریا بود
 

Constantine

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/10/19
ارسالی‌ها
88
پسندها
728
امتیازها
3,753
مدال‌ها
7
سن
26
سطح
7
 
  • #1,004
با سلام
دنبال یه رمان میگردم اسمشو نمیدونم
داستان درباره یه دختره که با دوستش تو جنگل بودن که یه کتاب پیدا میکنن وقتی بازش میکنن باعث مبشن یه موجود به نام سایه بیدار بشه واز مردم دهکده انتقام بگیره ولی دختره خودشو فدای مردمش میکنه وقتی میرن تو مخفی گاه سایه باید به سایه کمک کنه که تا همسرشو زنده کنه برای همین باید 5تا سنگ رو با کشتن 5پری به دست بیارند
تا همین جاشو یادمه
یه موجود هم توش بود به نام رویا خور که کارش از بین بردن کابوس های بد بود
شخصیت سایه هم یه پسر عمو داشت به نام نیلی که زیر دریا زندگی میکرد


اگه کسی اسم رمانو میدونه خاهش میکنم بهم بگه
 
امضا : Constantine

Gomnam.G-M

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
2/6/19
ارسالی‌ها
170
پسندها
2,944
امتیازها
16,413
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • #1,005
سلام دنبال یه رمانی هستم که دختره توی کوه با پسره برخورد می‌کنه و بعد معلوم میشه داداش دختره باعث کشته شدن زن اون پسر میشه پسره دختره رو مجبور می‌کنه زنش بشه دوتا زن صیغه ای هم داره اسم پسره هم فکر کنم آریا بود
سایه ی نفرت
 

Raha&

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
11/6/20
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,006
سلام راجب دختریع فکر کنم خونوادش می‌خوان برن خارج دختره مدرسه ای هسته اون بنظرم تا جایی یادم میامیره پیش یه پسر که خیلی مغروره از اشناهاشون یه همون خونه عمش.دختره خیلی شیطون تو مدرسه خرابکاری می‌کنه زنگ میزنن به پسره میا می‌خوان دخترو رو اخراج کنند پسره هم میگه من به مدرسه کمک میکنم اونم دی دختر رو اخراج نمیکنن دی خیلی باقیش یادم نمیاد
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

[COLOR=rgb(184, 49...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,637
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
13
 
  • #1,007
  • داستان راجب دختریه که خانواده متعصب و مذهبی داره. اتفاقایی که افتاده باعث میشه از همون دوران بچگی از هر چی ام ریشو و مذهبی متنفر باشه. مخصوصا داداشش که تو بچگی وقتی دوست دختره نامه از یه پسر میگیره میفهمه ولی چون عاشقش بوده میندازه گردن آبجی خودش و کلی میزنتش. یه بارم توی دانشگاه با یه پسر رابطه داره وبهم علاقه مندن پسره میاد خواستگاری ولی خانواده دختره قبول نمیکنن میگن شبیه ما نیست و کلی میزننش بعدا دختره هم واسه نجات پسره ردش میکنه و رابطشو بهم میزنه. در نهایت به خاطر خانوادش با یه خانواده مذهبی مثلا وصلت میکنه که اسم شوهرش فکر کنم رضا هست. بابای شوهرش بهش چشم داره و دیگه خیلی عیان موقع رد شدن از کنارش دستمالیش میکنه. حتی یه کاری میکنه پسرش به دختره خ**یا*نت کنه تا راه مثلا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zahra14

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
154
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,008
سلام یه رمان خیلی وقت پیش خوندم راجب یه دختری بود به اسم صنم که میاد توی یه خانواده ای به خاطر ادامه تحصیل زندگی میکنه و عاشق پسر اون خانواده که فکر کنم اسمش بردیا بود میشه اما اون پسره خودش نامزد داره و عاشق نامزدشه اسم نامزدشم بهشته بود ولی بعدا بهشته تصادف میکنه و همه چی از یادش میره و اون پسره مجبور میشه با صنم ازدواج کنه ولی آخرش باز به بهشته میرسه
ممنون میشم اگه اسم رمانو میدونین بگین دوستان خیلی وقته دنبالشم
 
امضا : مهسانوروزی

Мехтаб резаят

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/2/20
ارسالی‌ها
683
پسندها
7,945
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
سن
19
سطح
13
 
  • #1,009
سلام:
اون رمانه که یه دختر و پسری عاشق همدیگه میشن؛
پسره عکاس بوده و دختره‌ هم رشته‌ش روانشناسی بوده.
یه روز که میرن سینما، دختره میبینه پسره افتاده روی شونه‌ش. هی تکونش میده میبینه تکون نمیخوره. اسم پسره هم عماد بود فکر کنم.
اونوقت میرن دکتر و میفهمن پسره سرطان خون گرفته. بابای دختره تا این موضوع رو میشنوه میگه نباید با عماد ازدواج کنی، باید با پسر شریک من ازدواج کنی.
چون شریک باباش خیلی پولدار بوده و اونم به شرط این ازدواجه میخواسته با بابای دختره شراکت کنه.
دختره خیلی ناراحت میشه و حالش بد میشه. حتی چند روزم میره قم راز نیاز میکنه که خدا کمکش کنه. ولی وقتی برمیگرده دیار خودشون، باباش مجبورش میکنه که با پسره ازدواج کنه. اینم مجبوری، ازدواج میکنه
عماد هم که تا عروسی اینا حالش یکم بهتر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Мехтаб резаят

Mehry12

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/6/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,010
سلام یه رمان بود که دختر خاله و پسر خاله نامزد میکنن اما دختره میمیره و خانواده ها پسره رو مجبور میکنن با خواهر دختره ازدواج کنه بعد عاشق هم میشن اسم دختره که مرد الهه بود اسم خواهرش فکر کنم نفس شیراز هم زندگی میکردند خانواده ها
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا