مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,101
،سلام دنبال رمانی هستم که دقیق یادم نیست فقط میدونم دختره رو ب شیخ های عرب فروختن بعد ی پسر ایرانی برای ی شب میخوادش و دختره ب پسرع التماس میکنه ک کارش نداشته باشع و اونم با کلی بدبختی و کمک دختره میفرسته ایران جلد دومش و خودشو کسی یادش هست اسمش چیه فک کنم اسم دختره معصومه باشه و دختره ی حاجی بود ک بخاطر سختگیریهای پدرش از خونه فرار میکنه البته اگ درست گفته باشمش
آبی به رنگ احساس من رو چک کن
 
امضا : الهام عطا

ستاره من

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/7/18
ارسالی‌ها
22
پسندها
40
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,102
سلام و خشته نباشید یک رمانی خواندم درباره یک دختر که رشته فیزیک بورسیه می شود و در دانشگاه برای تحقیق به آمریکا می رود از او می خواهند که در آمریکا با تمام امکانات بماند دختره قبول نمی کند بر می گردد ایران و در دانشگاه و انرژی اتمی کار می کند خیلی زیباست ولی اسمش یادم نمی آید لطفا کمک کنید
 

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,103
سلام من دنبال یه رمان می‌گردم که درباره‌ی یه دختر بود که از خارج برمی‌گرده. خواهر دوقلوش می‌میره و اون خودش رو جای خواهرش جا می‌زنه و می‌ره تو یه روستا زندگی می‌کنه. اسم خواهرش مهتاب بود معلم بود خودش هم فکر کنم ستاره بود.
این دختره هم همه‌ش عذاب وجدان داشت به‌خاطر شوهر خواهرش، بعدش هم معلوم شد اون می‌دونسته این دختره خواهر زنشه. آخرش هم با هم ازدواج می‌کنن.
شوهر مهتاب یه نامادری داشت که خواهرزاده‌ش رو اذیت می‌کرد و... .
ممنون می‌شم اگه می‌دونین اسمش رو بگین.
سلام عزیزم منم خوندم عشق ارباب هست
 
امضا : الهام عطا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Jafari

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,104
سلام دوستان من چند وقت پیش یه رمان خوندم که دختره با پسر عموش بدون عشقی ازدواج میکنه ولی تصادف میکنن و دختره نابینا میشه ولی بعد برادر دوستش هزینه جراحی رو میده و عمل میکنه آخر با برادر دوستش ازدواج میکنه
سلان عزیزم اسمش پرستش هست من تازه خوندم
 
امضا : الهام عطا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Jafari

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,105
سلام چندسال پیش این رمان خوندم خیلی ازش یادم نیست فقط اینکه دختره ۱۵ ساله اینا بود که بخاطر وضع بد مالیشون پدرش اینو میده به طلبکارش که ۳۰ سالش بوده .ازدواج میکنن و میره تو خونه پسره .ازش باردار هم میشه بعد کم کم اینا عاشق هم میشن ببخشید چیز زیادی ازش یادم نیست
سلام عزیزم اسمش ازدواج اجباری اسم دختر هم بهار بود
 
امضا : الهام عطا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Jafari

NARGES-S

مدیر بازنشسته شعرکده
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
5/2/19
ارسالی‌ها
1,644
پسندها
29,536
امتیازها
54,073
مدال‌ها
40
سطح
31
 
  • #1,106
یه رمانی خونده بودم دختره توی خوانده ی خلافکار بزرگ شده بوداسمش یادم نیسات ولی اسم پسر داییشماهان بود و از پسر دایش بدش مییومد ولی پسر داییش دوسش داشت. این دختر میره دانشگاه که ی دانشجوی جدید به اسم ساتیار میاد دانشگاه. ساتیار پسر آرومیه و از دخره خوشش میاد کم کم از هم خوششون میاد کهماهان دختره رو میبینه سوار ماشینش میکنه و میبردش ساتیار هم اون لحظه میبینه، بعد پدر ساتیارر قاتل پدزر دختره اس و ...
 
امضا : NARGES-S

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,107
فکر کنم اسمش عم
دنبال رمانی می گردم که دختر داستان ناچاراً نقش یه پسر رو بازی می کنه و مثل یه پسر زندگی میکنه
سلام من دو تا رمان با همچین مضمومی خوندم یکی آرمینا جای برادرش میره کالج
دومی خانم بادیگارد رزمی کار هست و فقیر مثل پسر ها میره و بادیگار یه پسر پول دار میشه
 
امضا : الهام عطا

M.Poli

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/6/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,108
سلام
ببخشید رمانی ک من میخواستم درباره دختری بود ک با ی پسر چندسال دوست بودن... بعد پدر دختره قبول نمیکنه با هم ازدواج کنن بخاطر اینک پسرخاله دختره این دختر میخواسته و درباره خواستگارش به دروغ چیزایی رو میگ به پدر دختره.... دختره هم بدون رضایت پدرش ازدواج میکنه و آخرشم سرطان میگیره... یادمه اولشم پسره رفته بود سربازی و بعد از دوسال ک برمیگرده به دختره زنگ میزنه میگ بیا پارک ببینمت.... یادمه پسره گیتار میزد و زیر پنجره خونه دختره اومده بود گیتار بزنه اونموقع ک پدرش راضی به ازدواجشون نمیشه... ی چیز دیگ هم ک یادمه این بود ک روز تولد دختره، پسره عکساشو توی چندحالت ک با خود پسره بوده به ی نفر داده بود یواشکی بگیره و روز تولدش همه رو چاپ کرده بود براش
 
آخرین ویرایش

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,109
یک رمان خارجی که دختره ساده دبیرستانی و لقبش کبوتره که خفن ترین پسر دبیرستانشون عاشقش میشه که بوکسر زیرزمینی هم هست
سلام عزیزم من خوندم بلای دوست داشتنی
 
امضا : الهام عطا

الهام عطا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/6/20
ارسالی‌ها
63
پسندها
483
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سن
29
سطح
5
 
  • #1,110
سلام راجب دختریع فکر کنم خونوادش می‌خوان برن خارج دختره مدرسه ای هسته اون بنظرم تا جایی یادم میامیره پیش یه پسر که خیلی مغروره از اشناهاشون یه همون خونه عمش.دختره خیلی شیطون تو مدرسه خرابکاری می‌کنه زنگ میزنن به پسره میا می‌خوان دخترو رو اخراج کنند پسره هم میگه من به مدرسه کمک میکنم اونم دی دختر رو اخراج نمیکنن دی خیلی باقیش یادم نمیاد

سلام راجب دختریع فکر کنم خونوادش می‌خوان برن خارج دختره مدرسه ای هسته اون بنظرم تا جایی یادم میامیره پیش یه پسر که خیلی مغروره از اشناهاشون یا همون خونه عمش میره.دختره خیلی شیطون تو مدرسه خرابکاری می‌کنه زنگ میزنن به پسره میا می‌خوان دخترو رو اخراج کنند پسره هم میگه من به مدرسه کمک میکنم اونم دی دختر رو اخراج...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : الهام عطا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] فندق
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا