- تاریخ ثبتنام
- 5/7/20
- ارسالیها
- 5
- پسندها
- 3
- امتیازها
- 3
سطح
0
سلام خسته نباشید
یه رمان بود اسمه دختره سوگند بود و چادری بود و دانشجو بود ،برادرش معتاد بود و سوگند تو خونه یه خانمه کار میکرد.همیشه وقتی بیرون میرفت، بدون جوراب صندل پاش میکرد.پسر یا نوه پیرزنه هم غیرتی میشه میره براش چند تا جوراب میخره.فکر کنم اسم پسره شادمهر بود یادم نیست
❌ رمان کیش و مات نیست ❌
یه رمان بود اسمه دختره سوگند بود و چادری بود و دانشجو بود ،برادرش معتاد بود و سوگند تو خونه یه خانمه کار میکرد.همیشه وقتی بیرون میرفت، بدون جوراب صندل پاش میکرد.پسر یا نوه پیرزنه هم غیرتی میشه میره براش چند تا جوراب میخره.فکر کنم اسم پسره شادمهر بود یادم نیست
❌ رمان کیش و مات نیست ❌