سلام دوستان خواهش میکنم اگه کسی اسم این رمانو میدونه کمکم کنه..
رمان درمورد یه دختره است که پدرش آدممهمیه و پدر و برادرش بخاطر مادرشون که خارج از کشور تحت درمانه مدام در رفت و آمدن و دختره با خدمتکاراشون زندگی میکنه...پدر دختره از پسر دوستش که فک کنم اسمش تیامه میخاد یه مدت بادیگارد دخترش بشه،پسره و دختره خیلی باهم کل کل میکنن اما کم کم عاشق هم میشن اما هیچکدوم اعتراف نمیکنن تا اینکه پسره برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میره و بعد از چندسال برمیگرده......
سلام
قبلا یه رمانی خوندم که یه دختر عمو پسر عمو مجبور میشن با هم ازدواج کنن اما دختره عاشق مربی فکر کنم تکواندوش میشه و اسم پسرعموش سامانه بعدا دختره عاشق سامان میشه و میفهمه که مربیش بازیش داده
لطفا اگر میدونید بهم بگید
بچه ها دنبال رمانیم ک سه تا رفیق جون جونین و یادمه ک اسم دوتاشون باران و نفس بود.
بعد سه تا پسر هستن ک دوتاشون با نفس و اون یکی ازدواج میکنن
اما پسر سومیه و باران هنوز بهم اعتراف نکردن
بعدش داداش همین پسر سومیه اسمش سامیاره ک بش میگفتن سامی
عاشق باران میشه اما بعدش سرطان میگیره و قبل مرگش ب باران میگ ک با داداشش ازدواج کنه
فک کنم ژانر طنز و عاشقانه عم داره
کسی اسمشو میدونه بیزحمت بگه بم
ممنون میشم :)
سلام رمانی که میخوام راجب یه دوتا دختره که تو پرورشگاهن این دختره نقش اصلی از همه جا میره بالا خلاصه اینارو میبرن اردو اینا رو میدزدن میبرن امریکا فک کنم میفروشنشون یه خانواده خوب این دختررو میخرن که خدمتکار بشه بعد یه مدت به فرزند خوندگی میگیرنش بعد این دختره تو جنگل یه جگوار پیدا میکنه بزرگش کنه اسمشم دوران تنهای چرخش زندگی چمیدونم یه همچین چیزی بود اگه میدونید بگید لطفا