دختران شیطونبچه ها دنبال رمانیم ک سه تا رفیق جون جونین و یادمه ک اسم دوتاشون باران و نفس بود.
بعد سه تا پسر هستن ک دوتاشون با نفس و اون یکی ازدواج میکنن
اما پسر سومیه و باران هنوز بهم اعتراف نکردن
بعدش داداش همین پسر سومیه اسمش سامیاره ک بش میگفتن سامی
عاشق باران میشه اما بعدش سرطان میگیره و قبل مرگش ب باران میگ ک با داداشش ازدواج کنه
فک کنم ژانر طنز و عاشقانه عم داره
کسی اسمشو میدونه بیزحمت بگه بم
ممنون میشم :)
