• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

درحال ترجمه رمان در مکانی خلوت | bahareh.s مترجم انجمن یک رمان

bahareh.s

مدیر بازنشسته
معلم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
3/9/19
ارسالی‌ها
1,635
پسندها
20,883
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
آن نام را با آغوش بازی پذیرفت که باعث خوش‌آیندی‌اش میشد. بالای تراس گل‌کاری شده بود؛ اما نوری کهربایی رنگ، مانند چراغ مه‌شکن ماشین، از پنجرۀ جلویی به چشم می‌خورد. از پله‌های مارپیچی سنگی به سمت در پا تند کرد. یک ثانیه تردید کرد تا بتواند آن هوشیاری نهفته را با لمس کوبۀ برنجی [زنگ] بیرون بکشد و لذتی که بعد از آن بود...
در باز شد و براب در چهارچوب قرار گرفت. هیچ تغییر نکرده بود! همان موهای کوتاه، تیره و فر خورده؛ همان صورت مربعی شکل با پوزخندی که روی دهان و چشمان درخشان سیاه‌رنگش رسم شده بود. همان شانه‌های مکعبی و نگاهی مانند دریا به او؛ زمانی که راه می‌رفت مانند یک ملوان به‌نظر می‌رسید. یا یک مبارز. از آن خوب‌هایش! براب به دیکس نگاه می‌کرد. دستش، دست دیکس را به گرمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : bahareh.s

موضوعات مشابه

عقب
بالا