نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان راهی جز او نیست | دردانه عوض زاده کاربر انجمن یک رمان

دردانه. ع

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
987
پسندها
6,662
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
  • نویسنده موضوع
  • #791
ناامید خودم را به نرده‌های سنگی زدم.
- پس با این اوضاع ما‌ خیلی ضعیف و‌ ناتوانیم.
- ما واقعاً ضعیفیم، قبول‌ همین، اولین مرحله‌ی بندگیه.
ناباورانه رو به علی کردم.
- واقعاً ما هیچی‌ از خودمون نداریم؟
- هیچ‌ مالکیتی نداریم، تنها چیزی که مال خودمونه یه اختیار محدود هست که خدا بهمون داده تا از بین حق و باطل مسیر زندگی رو انتخاب کنیم.
کمی در سکوت فکر‌ کردم و‌ بعد رو به علی کردم.
- حالا که همه‌چی از خداست، پس اونی هم که گناه کرده، خودش بی‌تقصیره، خدا خواسته گناه بکنه.
علی کمی اخم کرد.
- منظورت چیه؟
- منظورم‌ اینه خدا شرایط گناه رو‌ برای گناهکار فراهم کرده.
اخم صورت علی بیشتر شد.
- به‌نظرت اونایی که ماشین می‌سازن، یا اونایی که جاده‌ها رو آسفالت می‌کنن، یا حتی اونایی که قوانین راهنمایی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : دردانه. ع

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا