- ارسالیها
- 987
- پسندها
- 6,662
- امتیازها
- 22,873
- مدالها
- 16
- نویسنده موضوع
- #791
ناامید خودم را به نردههای سنگی زدم.
- پس با این اوضاع ما خیلی ضعیف و ناتوانیم.
- ما واقعاً ضعیفیم، قبول همین، اولین مرحلهی بندگیه.
ناباورانه رو به علی کردم.
- واقعاً ما هیچی از خودمون نداریم؟
- هیچ مالکیتی نداریم، تنها چیزی که مال خودمونه یه اختیار محدود هست که خدا بهمون داده تا از بین حق و باطل مسیر زندگی رو انتخاب کنیم.
کمی در سکوت فکر کردم و بعد رو به علی کردم.
- حالا که همهچی از خداست، پس اونی هم که گناه کرده، خودش بیتقصیره، خدا خواسته گناه بکنه.
علی کمی اخم کرد.
- منظورت چیه؟
- منظورم اینه خدا شرایط گناه رو برای گناهکار فراهم کرده.
اخم صورت علی بیشتر شد.
- بهنظرت اونایی که ماشین میسازن، یا اونایی که جادهها رو آسفالت میکنن، یا حتی اونایی که قوانین راهنمایی و...
- پس با این اوضاع ما خیلی ضعیف و ناتوانیم.
- ما واقعاً ضعیفیم، قبول همین، اولین مرحلهی بندگیه.
ناباورانه رو به علی کردم.
- واقعاً ما هیچی از خودمون نداریم؟
- هیچ مالکیتی نداریم، تنها چیزی که مال خودمونه یه اختیار محدود هست که خدا بهمون داده تا از بین حق و باطل مسیر زندگی رو انتخاب کنیم.
کمی در سکوت فکر کردم و بعد رو به علی کردم.
- حالا که همهچی از خداست، پس اونی هم که گناه کرده، خودش بیتقصیره، خدا خواسته گناه بکنه.
علی کمی اخم کرد.
- منظورت چیه؟
- منظورم اینه خدا شرایط گناه رو برای گناهکار فراهم کرده.
اخم صورت علی بیشتر شد.
- بهنظرت اونایی که ماشین میسازن، یا اونایی که جادهها رو آسفالت میکنن، یا حتی اونایی که قوانین راهنمایی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.