دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 854
  • بازدیدها 5,687
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #91
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست


ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست





هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار


کس را وقوف نیست که انجام کار چیست





پیوند عمر بسته به موییست، هوش دار


غمخوار خویش باش ، غم روزگار چیست





معنی آب زندگی و روضه ی اِرَم


جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست





مستور و م**س.ت هر دو چو از یک قبیله‌اند


ما دل به عشوه ی کِه دهیم اختیار چیست





راز درون پرده چه داند فلک، خموش


ای مدعی ،نزاع تو با پرده دار چیست





سَهو و خطای بنده ،گرَش اعتبار نیست


معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست





زاهد ،ش*ر..اب کوثر و حافظ، پیاله خواست


تا در میانه، خواسته ی کردگار چیست





حافظ
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #92
به نومیدی، سحرگه گفت امید


که کس ناسازگاری چون تو نشنید





به هر سو دست شوقی بود، بستی


به هر جا خاطری دیدی، شکستی





کشیدی بر در هر دل، سپاهی


ز سوزی، ناله‌ای، اشکی و آهی





زبونی هر چه هست و بود، از تست


بساط دیده ،اشک آلود از تست





بس است این کارِ بی تدبیر کردن


جوانان را به حسرت پیر کردن





بدین تلخی ندیدم زندگانی


بدین بی مایگی ، بازارگانی





نهی بر پای هر آزاده ،بندی


رسانی هر وجودی را گزندی





به اندوهی بسوزی خرمنی را


کشی از دست مهری، دامنی را





غبارت چشم را، تاریکی آموخت


شرارت ریشه ی اندیشه را سوخت





دو صد راه هوس را چاه کردی


هزاران آرزو را آه کردی





ز امواج تو ایمن، ساحلی نیست


ز تاراج تو فارغ، حاصلی نیست





مرا در هر دلی، خوش جایگاهیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #93
پاشو ای م**س.ت که دنیا همه دیوانه‌ی تست


همه آفاق پر از نعره‌ی مستانه‌ی تست





درِ دکانِ همه باده فروشان، تخته است


آن که باز است همیشه، در میخانه‌ی تست





دست مشاطه‌ی طبع تو بنازم که هنوز


زیور زلف عروسانِ سخن، شانه‌ی تست





ای زیارتگه رندان قلندر برخیز


توشه‌ی من همه در گوشه‌ی انبانه‌ی تست





همت ای پیر که کشکول گدائی در کف


رندم و حاجتم آن همت رندانه‌ی تست





ای کلید در گنجینه‌ی اسرار ازل


عقل دیوانه‌ی گنجی که به ویرانه‌ی تست





شمع من دور تو گردم به کاخ شب وصل


هر که توفیق پری یافته،پروانه‌ی تست





همه غواص ادب بودم و هر جا صدفیست


همه بازش دهن از حیرت دردانه‌ی تست





زهره گو تا دم صبح ابد، افسون بدمد


چشمک نرگس مخمور به افسانه‌ی تست





ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #94
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست


کرم نما و فرود آ، که خانه خانه ی توست





به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل


لطیفه‌های عجب ، زیر دام و دانه ی توست





دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد


که در چمن همه گلبانگ عاشقانه ی توست





علاج ضعف دل ما، به لب حوالت کن


که این مفرح یاقوت در خزانه ی توست





به تن مقصرم از دولت ملازمتت


ولی خلاصه جان خاک آستانه ی توست





من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی


در خزانه به مهر تو و نشانه ی توست





تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار


که توسنی چو فلک رام تازیانه توست





چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز


از این حیل که در انبانه بهانه ی توست





سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد


که شعر حافظ شیرین سخن ترانه ی توست





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #95
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست


وز عمر، مرا، جز شب دیجور نماندست





هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم


دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست





می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت


هیهات از این گوشه که معمور نماندست





وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت


از دولت هجر تو کنون دور نماندست





نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید


دور از رخت این خسته یرنجور نماندست





صبر است مرا چاره هجران تو لیکن


چون صبر توان کرد که مقدور نماندست





در هجر تو گر چشم مرا آب روان است


گو خون جگر ریز که معذور نماندست





حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده


ماتم زده را داعیه سور نماندست





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #96
دس نیگردار آ بهار، خاک و گلم مونده هنو


دس پاچم نکن، نیگا: فرش دلم مونده هنو





هنو ایوون چشام گرت و خاکش پاک نشده


خیلی وقته این چشا ابری و نمناک نشده





آدما میگن تو داروی جوونی رو داری


روی زخم دل عاشقا، تو مرهم میذاری





هر کی عاشق می‌شه نور چشم تو پناهشه


اگرم کم بیاره، دست تو تکیه‌گاهشه





آ بهار هر کیو دیدم، بوی پاییز و می‌داد


بوی کوچه‌های تاریک و غم‌انگیز و می‌داد





آبهار، هر کیو دیدم، خنده‌هاش دروغی بود


برق چشم همه‌شون چراغ بی‌فروغی بود





نکنه وقتی میای باز دوباره خواب بمونم


مث یه حباب آواره روی آب بمونم





آبهار یادت باشه وقتی میای، صدام کنی


قربون برق چشات یادت نره نگام کنی





آ بهار چیکار کنم، خاک و گلم مونده هنو


رسیدی پشت در و فرش دلم مونده هنو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #97
بهار آمده اما هوا هوای تو نیست


مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست





به شوق شال و کلاه تو برف می آمد...


و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست





نسیم با هوس رخت های روی طناب


به رقص آمده و دامن رهای تو نیست





کنار این همه مهمان چقدر تنهایم!؟


میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست





به دل نگیر اگر این روزها کمی دو دلم


دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست





به شیشه می خورد انگشت های باران...آه...


شبیه در زدن تو...ولی صدای تو نیست





تو نیستی دل این چتر، وا نخواهد شد


غمی ست باران...وقتی هوا هوای تو نیست...!





اصغر_معاذی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #98
با یاد شانه های تو سر آفریده است


ایزد چقدر "شانه به سر" آفریده است !





معجون "سرنوشت" مرا با "سرشت" تو


بی شک به شکل شیر و شکر آفریده است !





پای مرا برای دویدن بسوی تو


پای تو را برای سفر آفریده است !





لبخند را به روی لبانت چه پایدار


اخم تو را چه زودگذر آفریده است !





هر چیز را که یک سر سوزن شبیه توست


خوب آفریده است ـ اگر آفریده است ـ!





تا چشم شور بر تو نیفتد هر آینه


آینه را بدون نظر آفریده است !





چون قید ریشه, مانع پرواز میشود


پروانه را بدون پدر آفریده است





می خواست کوره در دل انسان بنا کند


مقدور چون نبود, جگر آفریده است!





غیر از تحمل سر پرشور دوست, نیست


باری که روی شانه ی هر آفریده است ـ!!





غلامرضا_طریقی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #99
خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منی


تو هم قرار منی هم تو بی‌قــــرار منی





گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوز


بیا ورق بزن این فصــــل را، بهـــــار منی





به روزهای جدایی دو حالت است فقط


در انتظار تـــــــواَم یا در انتظـــار منی





“خوش است خلوت اگر یار یار من باشد”


خوش است چون که شب و روز در کنار منی





بمان که عشق به حالِ من و تو غبطه خورَد


بمان که یار توأَم، عشق کن که یار منی





بمان که مثل غـــزل‌های عاشقانه‌ی من


پر از لطافتِ محضی و گوشــــــوار منی





من “ابتهـــــاج”‌ترین شاعــــر زمانِ تواَم


تو عاشقانه ترین شعـــــر روزگـــار منی





هوشنگ_ابتهاج
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #100
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب


هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب





کِه را مجال نظر بر جمالِ میمونت


بدین صفت که تو دل می‌بری، ورای حجاب





درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی


کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب





به موی تافته پای دلم فروبستی


چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب





تو را حکایت ما مختصر به گوش آید


که حال تشنه نمی‌دانی ای گلِ سیراب





دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است


که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب





کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی


تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب





اسیر بند بلا را ،چه جای سرزنش است


گرت معاونتی دست می‌دهد، دریاب





اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست


همی‌کنم به ضرورت چو صبرِ ماهی از آب





تو باز دعوی پرهیز می‌کنی سعدی


که دل به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا