دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 565
  • بازدیدها 3,499
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #111
قصد جفاها نکنی، ور بکنی با دل من


وا دل من وا دل من، وا دل من وا دل من





قصد کنی بر تنِ من، شاد شود دشمن من


وانگه از این خسته شود، یا دل تو یا دل من





واله و شیدا دل من، بی‌سر و بی‌پا دل من


وقت سحرها دل من، رفته به هر جا دل من





بیخود و مجنون دل من، خانه ی پرخون دل من


ساکن و گردان، دل من، فوقِ ثریا دل من





سوخته و لاغرِ تو، در طلب گوهر تو


آمده و خیمه زده، بر لب دریا دل من





گه چو کباب این دل من، پر شده بویش به جهان


گه چو رباب این دل من،کرده علالا دل من





زار و معاف است کنون، غرق مصاف است کنون


بر کُهِ قاف است کنون، در پی عَنقا دل من





طفل دلم می نخورد، شیر از این دایه ی شب


سینه سیه یافت مگر ،دایه ی شب را دل من





صخره ی موسی گر از او،چشمه روان گشت چو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #112
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را


که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را





شِکرفروش، که عمرش دراز باد چرا


تفقُدی نکند طوطیِ شکرخا را





غرور حُسنت اجازت مگر نداد ای گل


که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را





به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر


به بند و دام نگیرند مرغ دانا را





ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست


سَهی قَدانِ سیه چشمِ ماه سیما را





چو با حبیب نشینی و باده پیمایی


به یاد دار محبان بادپیما را





جز این قَدَر نتوان گفت در جمال تو عیب


که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را





در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ


سرود زهره به رقص آورد مسیحا را





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #113
تفاوتی نکند قَدر، پادشایی را


که التفات کند کمترین، گدایی را





به جان توست که دشمن بدین رضا ندهد


که در به روی ببندند آشنایی را





مگر حلال نباشد که بندگانِ ملوک


ز خیلِ خانه برانند بی‌نوایی را





و گر تو جور کنی رأی ما دگر نشود


هزار شکر بگوییم هر جفایی را





همه سلامتِ نفس آرزو کند مردم


خلاف من که به جان می‌خرم بلایی را





حدیث عشق نداند،کسی که در همه عمر


به سر نکوفته باشد درِ سرایی را





خیال، در همه عالم برفت و باز آمد


که از حضور تو خوشتر ندید جایی را





سری به صحبت بیچارگان فرود آور


همین قَدَر که ببوسند خاک پایی را





قبای خوشتر از این، در بدن تواند بود


بدن نیفتد از این خوبتر، قبایی را





منه به جان تو بارِ فراق، بر دل ریش


که پشه‌ای نبَرَد سنگ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #114
گر باغبان نظر به گلستان کند تو را


بر تخت گل نشاند و سلطان کند تو را





گر صبح‌دم به دامن گلشن گذر کنی


دست نسیم، گل به سرافشان کند تو را





مشرق هزار پاره کند جَیب خویشتن


گر یک نظر به چاک گریبان کند تو را





ای کاش چهره ی تو سحر بنگرد سپهر


تا قبله گاه مهرِ درخشان کند تو را





دور فلک به چشم تو، تعلیمِ سِحر داد


تا چشم بندِ مردمِ دوران کند تو را





چون مارِ زخم خورده، دل افتد به پیچ و تاب


هرگه که یادِ طُره ی پیچان کند تو را





در هیچ حال، خاطرِ ما از تو، جمع نیست


قربانِ حالتی که پریشان کند تو را





با هیچ‌کس به کشتنِ من، مشورت مکن


ترسم خدا نکرده، پشیمان کند تو را





فروغی_بسطامی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #115
افسوس بر آن دیده که روی تو ندیده‌ست


یا دیده و بعد از ، تو به رویی نگریده‌ست





گر مدعیان، نقش ببینند پری را


دانند که دیوانه چرا جامه دریده‌ست





آن کیست که پیرامُنِ خورشید جمالش


از مُشکِ سیه، دایره ی نیمه کشیده‌ست





ای عاقل اگر پای به سنگیت برآید


فرهاد بدانی، که چرا سنگ بریده‌ست





رحمت نکند بر دل بیچاره ی فرهاد


آن کس که سخن گفتنِ شیرین، نشنیده‌ست





از دست کمان مهره ی ابروی تو در شهر


دل نیست که در بر، چوکبوتر نطپیده‌ست





در وهم نیاید که چه مطبوع درختی


پیداست که هرگز، کس از این میوه نچیده‌ست





سِرِ قلمِ قدرتِ بی چون الهی


در روی تو چون روی در آیینه پدید است





ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا


حلوا به کسی ده ، که محبت نچشیده‌ست





با این همه باران...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #116

عشق شادی‌ست، عشق آزادی‌ست


عشق آغاز آدمی‌زادی‌ست



عشق آتش به سینه داشتن است

دم همت بر او گماشتن است



عشق شوری زخود فزاینده‌ست

زایش کهکشان زاینده‌ست



تپش نبض باغ در دانه‌ست

در شب پیله رقص پروانه‌ست



جنبشی در نهفت پرده‌ی جان

در بن جان زندگی پنهان



زندگی چیست؟ عشق ورزیدن

زندگی را به عشق بخشیدن



زنده است آن که عشق می‌ورزد

دل و جانش به عشق می‌ارزد



شعر عاشقانه امیر هوشنگ ابتهاج



باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست

وین جان بر لب آمده در انتظار توست



در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست

جز باده‌ای که در قدح غمگسار توست



ساقی به دست باش که این م**س.ت می‌پرست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #117
شور و شوق صد جوانه با من است



یاد دلنشینت ای امید جان

هر کجا روم روانه با من است



ناز نوشخند صبح اگر توراست

شور گریه‌ی شبانه با من است



برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست

رقص و مستی و ترانه با من است



گفتمش مراد من به خنده گفت

لابه از تو و بهانه با من است



گفتمش من آن سمند سرکشم

خنده زد که تازیانه با من است



هر کسش گرفته دامن نیاز

ناز چشمش این میانه با من است



خواب نازت ای پری ز سر پرید

شب خوشت که شب فسانه با من است





بهترین شعرهای هوشنگ ابتهاج







نشود فاش کسی آن‌چه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست



گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #118
ای عشق تو ما را به کجا می‌کشی ای عشق!

جز محنت و غم نیستی، اما خوشی ای عشق



این شوری و شیرینی من خود ز لب توست

صد بار مرا می‌پزی و می‌چشی ای عشق



چون زر همه در حسرت مس گشتنم امروز

تا باز تو دستی به سر من کشی ای عشق



دین و دل و حسن و هنر و دولت و دانش

چندان که نگه می‌کنمت هر ششی ای عشق



رخساره‌ی مردان نگر آراسته‌ی خون

هنگامه‌ی حسن است چرا خامشی ای عشق



آواز خوشت بوی دل سوخته دارد

پیداست که مرغ چمن آتشی ای عشق



بگذار که چون سایه هنوزت بگدازند

از بوته‌ی ایام چه غم؟ بی غشی ای عشق



معروفترین اشعار هوشنگ ابتهاج





پیشِ رخ تو ای صنم! کعبه سجود می‌کند

در طلبِ تو آسمان جامه کبود می‌کند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #119
امشب به قصه‌ی دل من گوش می‌کنی

فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی



این دُر همیشه در صدف روزگار نیست

می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی



دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت

ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی



در ساغر تو چیست که با جرعه‌ی نخست

هشیار و م**س.ت را همه مدهوش می‌کنی



مِی جوش می‌زند به دل خُم بیا ببین

یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی



گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت

بهتر ز گوهری که تو در گوش می کنی



جام جهان ز خون دل عاشقان پر است

حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنی



سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع

زین داستان که با لب خاموش می کنی





اشعار زیبای هوشنگ ابتهاج



نامدگان و رفتگان از دو کرانه‌ی زمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,067
پسندها
3,339
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #120
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست



آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک

جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست



این قافله از قافله‌سالار خراب است

این‌جا خبر از پیش رو و باز پسی نیست



تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست



من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما

آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست



آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست



امروز که محتاج توام، جای تو خالی ست

فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست



در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است!

وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست



[IMG alt="اشعار زیبا و عاشقانه هوشنگ ابتهاج...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا