دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 568
  • بازدیدها 3,519
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #131
خَمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت


به قصد جان من زار ناتوان انداخت





نبود نقش دو عالم، که رنگ الفت بود


زمانه، طرح محبت نه این زمان انداخت





به یک کرشمه که نرگس ، به خودفروشی کرد


فریب چشم تو ، صد فتنه در جهان انداخت





ش*ر..اب خورده و خُوی کرده ،می‌روی به چمن


که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت





به بزمگاه چمن، دوش، م**س.ت بگذشتم


چو از دهان توأم، غنچه در گمان انداخت





بنفشه ،طُره ی مفتول خود گِره می‌زد


صبا حکایت زلف تو در میان انداخت





ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم


سَمَن به دست صبا خاک در دهان انداخت





من از وَرَع ، مِی و مُطرب، ندیدمی زین پیش


هوای مغبچگانم در این و آن انداخت





کنون به آبِ میِ لعل، خِرقه می‌شویم


نصیبه ی ازل از خود نمی‌توان انداخت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #132
دادیم به یک جلوه ی رویت، دل و دین را


تسلیم تو کردیم، هم آن را و هم این را





می دید اگر لعل تو را، چشم سلیمان


می‌داد در اول نظر از دست، نگین را





بر خاکِ رهی تا ننشینی همه ی عمر


واقف نشوی حالِ منِ خاک نشین را





گر چینِ سرِ زلف تو، مَشاطه گشاید


عطار به یک جو نخرد نافه یچین را





در دایره ی تاج‌وَران راه ندارد


هر سر که به پای تو نسایید جبین را





چون باز شود پنجه ی شاهین محبت


درهم شکند شَه، پَرِ جبریل امین را





روزی که کند دوست قبولم به غلامی


آن روز کنم خواجگی روی زمین را...





فروغی_بسطامی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #133
بگذار اگر این بار، سر از خاک برآرم


بر شانه‌ی تنهایی خود، سر بگذارم





از حاصل عمر به هدر رفته‌ام ای دوست


ناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم





در سینه‌ام آویخته دستی، قفسی را


تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم





از غربتم این قدر بگویم، که پس از تو


حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم





ای کشتی جان حوصله کن ، می‌رسد آن روز


روزی که تو را نیز به دریا بسپارم





نفرینِ گل سرخ، بر این «شرم» که نگذاشت


یک بار به پیراهن تو بوسه بکارم





ای بغض فروخورده، مرا مرد نگهدار


تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم





فاضل_نظری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #134
عیب یاران و دوستان، هنر است


سخن دشمنان، نه معتبر است





مُهرِ مِهر از درون ما نرود


ای برادر، که نقش بر حجر است





چه توان گفت در لطافت دوست


هر چه گویم از آن لطیف‌تر است





آن که منظورِ دیده و دل ماست


نتوان گفت شمس یا قمر است





هر کسی گو، به حال خود باشید


ای برادر، که حال ما دگر است





تو که در خواب بوده‌ای همه شب


چه نصیبت، ز بلبل سحر است





آدمی را که جان معنی نیست


در حقیقت ، درخت بی‌ثمر است





ما پراکندگانِ مجموعیم


یار ما غایب است و، در نظر است





برگِ تر، خشک می‌شود به زمان


برگ چشمان ما ، همیشه تر است





جان شیرین فدای صحبت یار


شرم دارم ،که نیک ، مختصر است





این قَدَر ، دونِ قَدرِ اوست ولیک


حدِ امکان ما ، همین قَدَر است





پرده بر خود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #135
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا


گذری کن که ز غم ، راه گذر نیست مرا





گر سرم در سرِ سودات رَوَد ، نیست عجب


سر سودای تو دارم، غمِ سر نیست مرا





ز آب دیده که به صد خونِ دلش پروردم


هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا





بی رُخَت اشک همی بارم و گل می کارم


غیر از این کار، کنون، کار دگر نیست مرا





محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل من


بر مُراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا





بر سر زلف تو ،زانروی، ظفر ممکن نیست


که تواناییِ چون بادِ سحر، نیست مرا





دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوخت


همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا





غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم


که گَرَم ، سر بِبُرند، هیچ خبر نیست مرا





تا که آمد رخِ زیبات به چشم خسرو


بر گل و لاله کنون ، میلِ نظر نیست مرا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #136
بی تو حرام است به خلوت نشست


حیف بُوَد ، در به چنین روی بست





دامن دولت چو به دست اوفتاد


گر بِهِلی، بازنیاید به دست





این چه نظر بود ،که خونم بریخت


وین چه نمک بود ،که ریشم بِخَست





هر که بیفتاد به تیرت ، نخاست


وان که درآمد به کمندت ،نجست





ما به تو یک باره مُقیّد شدیم


مرغ به دام آمد و ، ماهی به شَست





صبر، قفا خورد و به راهی گریخت


عقل بلا دید و ، به کنجی نشست





بار مذلّت ، بتوانم کشید


عهد محبت ،نتوانم شکست





وین رمقی نیز که هست از وجود


پیشِ وجودت، نتوان گفت هست...





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #137
کِی از تو ، جان غمگینی شود شاد؟


کِی آخِر ، از فراموشی کنی یاد؟





نپندارم که هجرانت گذارد


که از وصل تو دلتنگی شود شاد





چنین دانم که حُسنت کم نگردد


اگر کمتر کند ،ناز تو بیداد





ز وصل خود بده ،کام دل من


که از بیدادِ هجر ، آمد به فریاد





بیخشای از کرم ،بر خاکساری


که در روی تو عمرش رفت بر باد





نظر کن بر دل امیدواری ؛


که بر درگاه تو ، نومید افتاد





بجز درگاه تو ، هر در که زد دل


عراقی را ازآن در ، هیچ نگشاد





عراقی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #138
هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود


كارِ من سودازده ، دیوانه گری بود





پرواز به مرغان چمن، خوش! كه درین دام


فریاد من از حسرتِ بی بال و پری بود





گر اینهمه وارسته و آزاد نبودم


چون سرو ، چرا بهره ی من بی ثمری بود!





روزی كه ز عشق تو شدم بی خبر از خویش


دیدم كه خبرها ، همه از بی خبری بود





بی تابش مِهر رُخَت ای ماه دل افروز


یاقوت صفت ، قسمت ما خون جگری بود





دردا ، كه پرستاری بیمار غم عشق


شبها همه در عهده ی آه سحری بود





فرخی_یزدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #139
هزار شُکر که دیدم، به کامِ خویشت باز


ز روی صدق و صفا، گشته با دلم دمساز





رَوَندگانِ طریقت، رهِ بلا سِپُرند


رفیق عشق، چه غم دارد از نشیب و فراز





غمِ حبیب، نهان بِه، ز گفت و گوی رقیب


که نیست سینه ی ارباب کینه، مَحرم راز





اگر چه حُسن تو از عشقِ غیر ، مُستغنیست


من آن نِیَم که از این عشقبازی آیم باز





چه گویمت که ز سوز درون چه می‌بینم


ز اشک پرس حکایت؛ که من نِیَم غَماز





چه فتنه بود که مشاطه ی قضا انگیخت


که کرد نرگسِ مستش، سیه به سرمه ی ناز





بدین سپاس که مجلس منور است به دوست


گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز...





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر آزمایشی اخبار + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,087
پسندها
3,376
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #140
مایه ی حُسن ندارم، که به بازار من آئی


جان فروش سرِ راهم ، که خریدار من آئی





گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین


همه در حسرتم ای گل ، که به گلزار من آئی





سپر صلح و صفا دارم و ، شمشیر محبت


با تو آن پنجه نبینم، که به پیکار من آئی





صید را شرط نباش، همه در دام کشیدن


به کمند تو فتادم ، که نگهدار من آئی





نسخه ی شعر تر آرم ،به شفاخانه ی لعلت


که به یک خنده ، دوای دل بیمار من آئی





روز روشن ، به خود از عشق تو کردم، چو شب تار


به امیدی که تو هم ، شمع شب تار من آئی...





شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا