دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 577
  • بازدیدها 3,569
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #151
در ما به ناز می‌نگرد، دلرُبای ما


بیگانه‌وار می گذرد ، آشنای ما





بی‌جُرم ، دوست، پای ز ما درکشیده باز


تا خود چه گفت، دشمنِ ما ، در قَفای ما





با هیچکس، شکایت جورش نمی کنم


ترسم به گفتگو کشد این ماجرای ما





ما دل به دردِ هجر، ضروری نهاده‌ایم


زیرا که فارغست طبیب ، از دوای ما





هردم ز شوق حلقه ی زنجیر زلف او


دیوانه می شود دلِ آشفته رای ما





بر کوه اگر گذر کند این آه آتشین


بی شک بسوزَدَش دل سنگین ، برای ما...





عبیدزاکانی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #152
به‌ غیرِ رِزقِ مُقدَّر، که می‌خورم شب و روز


مرا ز مُلک جهان، بهره جز نگاهی نیست





هرآنچه می‌رسد از غیب ، می‌نهم به حضور


خدای غیب بُوَد حاضر ، ار گواهی نیست





نصیحتی کُنَمَت ؛ هرگز از بلا مگریز


که از بلا به جهان ، امن‌تر پناهی نیست





به گرد صحبت ‌هر دل، بگرد و نکته مگیر


مُحقَقست که بی‌خاصیت، گیاهی نیست





به اختیار نخواهد کسی ، که زشت شود


چو نیک درنگری، زشت را گناهی نیست





نه‌ ز آرزوست، هر آنچ آدمی که می‌بیند


ازوست این‌ همه بیداد ، دادخواهی نیست





میان ما و تو ره ، ای رفیق، بسیارست


میان عاشق و معشوق، هیچ راهی نیست





دری که بسته نگردد ،رهی که گم نشود


به‌غیر مُلک تو در ملک پادشاهی نیست...





قاآنی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #153
اگر چه بين من و تو، هنوز ديوار است


ولى برای رسيدن، بهانه بسيار است





بر آن سريم كزين قصه، دست برداريم


مگر عزيز من! اين عشق، دست بردار است





كسى به جز خودم اى خوب من ، چه مى داند


كه از تو از تو بريدن ، چه قدر دشوار است





مخواه مصلحت انديش و ،منطقى باشم


نمی شود به خدا، پاى عشق در كار است





در آستانه ى رفتن، در امتداد غروب


دعاى من به تو تنها، خدا نگهدار است





كسى پس از تو خودش را به دار خواهد زد


كه در گزينش اين انتخاب، ناچار است ...





محمد_سلمانی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #154
شنیده‌ام سخنی خوش ،که پیر کنعان گفت


فِراقِ یار، نه آن می‌کند که بتوان گفت





حدیثِ هولِ قیامت که گفت ،واعظ شهر


کِنایتیست ؛که از روزگار هجران گفت





نشانِ یار سفرکرده، از کِه پرسم باز؟


که هر چه گفت بَریدِ صبا ، پریشان گفت





فغان، که آن مَهِ نامهربانِ مِهرگسل


به ترک صحبت یاران خود ، چه آسان گفت





من و مقام رضا بعد از این و، شُکرِ رقیب


که دل به درد تو خو کرد و، ترک درمان گفت





غم کُهَن ، به میِ سالخورده، دفع کنید


که تخمِ خوشدلی این است، پیر دهقان گفت





گره به باد مزن، گر چه بر مُراد رَوَد


که این سخن به مَثَل ، باد با سلیمان گفت





به مُهلتی که سپهرت دهد ،ز راه مرو


تو را که گفت که این زال، تَرکِ دَستان گفت





مزن ز چون و چرا دم، که بنده ی مُقبِل


قبول...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #155
درپیش ما مخوانید ، افسانه ی فنا را


هرکس نمی‌شناسد، آواز آشنا را





چشم طمع مدوزید ، برکیسه ی خسیسان


باورنمی‌توان داشت ، سگ نان دهد گدا را





در چشم‌کس‌ نمانده‌ست‌، گنجایش مروّت


زین خانه‌ها چه مقدار، تنگی‌گرفت جا را





از دستبرد حاجت ، نم در جبین نداریم


آخرهجوم مطلب، شُست ازعَرَق حیا را





تا زنده‌ایم باید، در فکر خویش مُردن


گردونِ بی‌مُروّت ، برماگماشت ما را





آهم‌ز نارسایی، شد اشک و با عرق ساخت


پستی‌ست‌گر خجالت، شبنم‌کند هوا را





بیکاری، آخِرِکار، دست مرا به خون بست


رنگین نمی‌توان‌کرد ، زین بیشتر حنا را





دستِ در آستینم، بی‌دامن غنا نیست


صبح است با اجابت، نامحرمِ دعا را





از هرکه خواهی اِمداد ، اول تلافی‌اش‌کن


دستی دگر نداری، زحمت مده عصا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #156
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را


او که هرگز نتوان یافت همانندش را





منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد


غزل و عاطفه و روح هنرمندش را





از رقیبان کمین کرده، عقب می ماند


هر که تبلیغ کند، خوبی دلبندش را





مثل آن خواب بعید است، ببیند دیگر


هر که تعریف کند ،خواب خوشایندش را





مادرم بعدِ تو ، هِی حال مرا می پرسد


مادرم تاب ندارد، غم فرزندش را





عشق، با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو


به تو اصرار نکرده است، فرایندش را





قلب من، موقعِ اهدا به تو ، ایراد نداشت


مشکل از توست، اگر پس زده پیوندش را





حفظ کن این غزلم را ،که به زودی شاید


بفرستند رفیقان به تو این بندش را:





منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر


لای موهای تو گم کرد خداوندش را





کاظم_بهمنی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #157
آمده‌ای که راز من، بر همگان بیان کنی


و آن شَهِ بی‌نشانه را، جِلوه دهی ، نشان کنی





دوش خیال م**س.ت تو، آمد و جام بر کَفَش


گفتم مِی نمی‌خورم، گفت مکن زیان کنی





گفتم ترسم ار خورم ، شرم بِپَرَّد از سرم


دست برم به جَعدِ تو، باز ز من کران کنی





دید که ناز می‌کنم ، گفت بیا عَجَب کسی


جان به تو روی آوَرَد ، روی بِدو گران کنی!





گنج دل زمین منم، سر چه نهی تو بر زمین


قبله ی آسمان منم، رو چه به آسمان کنی





سوی شهی نگر که او ،نورِ نظر دهد تو را


ور به ستیزه سر کشی، روز اجَل چنان کنی





کژ بنشین و راست گو، راست بُوَد سزا بُوَد


جان و روان تو منم ، سوی دگر روان کنی





ور به نشان ما رَوی، راست چو تیر، ساعتی


قامت تیر چرخ را، بر زِهِ خود کمان کنی





بهتر از این کرَم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #158
مگر نسیم سحر، بوی زلف یار منست


که راحتِ دلِ رنجورِ بی‌قرار منست





به خواب درنرود، چشمِ بخت من، همه عمر


گرَش به خواب ببینم، که در کنار منست





اگر معاینه بینم، که قصد جان دارد


به جان ، مُضایقه با دوستان، نه کار منست





حقیقت آن که ، نه درخوردِ اوست ، جان عزیز


ولیک درخور امکان و، اقتدار منست





نه اختیار منست این معاملت، لیکن


رضای دوست ، مقدم بر اختیار منست





اگر هزار غمست از جفای او بر دل


هنوز بنده ی اویم ،که غمگسار منست





درون خلوت ما ، غیر ، در نمی‌گنجد


برو، که هر که نه یار منست، بار منست





به لاله زار و گلستان ، نمی‌رود دل من


که یاد دوست ، گلستان و لاله زارمنست





و گر مُراد تو اینست ؛ بی مُرادی من


تفاوتی نکند، چون مرادِ یار منست





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #159
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت


بازآید و بِرهانَدَم از بندِ ملامت





خاکِ رهِ آن یار سفرکرده، بیارید


تا چشم جهان بین کُنَمَش، جای اقامت





فریاد که از شش جَهَتَم، راه ببستند


آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت





امروز که در دست توأم، مَرحَمتی کن


فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت





ای آن که به تقریر و بیان، دم زنی از عشق


ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت





درویش ، مکن ناله ز شمشیرِ اَحِبا


کاین طایفه از کُشته، سِتانند غرامت





حاشا، که من از جور و جفای تو بنالم


بیداد لطیفان ،همه لطف است و کرامت





کوته نکند بحثِ سرِ زلفِ تو حافظ


پیوسته شد این سلسله، تا روز قیامت




حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #160
گو خلق بدانند ، که من عاشق و مستم


آوازه درستست، که من توبه شکستم





گر دشمنم ایذا کند و دوست ،ملامت


من فارغم از هر چه بگویند که هستم





ای نفس که مطلوب تو ناموس و ریا بود


از بند تو برخاستم و ،خوش بنشستم





از روی نگارین تو بیزارم،اگر من


تا روی تو دیدم ،به دگر کس نِگرستم





زین پیش ،برآمیختمی با همه مردم


تا یار بدیدم ، درِ اغیار ببستم





ای ساقی از آن پیش که مستم کنی از مِی


من خود ز نظر ،در قد و بالای تو مستم





شب‌ها گذرد بر من از اندیشه ی رویت


تا روز ، نه من خفته ، نه همسایه ز دستم





حیفست سخن گفتن ، با هر کس از آن لب


دشنام به من ده ، که درودَت بفرستم





دیریست که سعدی به دل از عشق تو می‌گفت


این بُت ، نه عَجَب باشد اگر من بپرستم





بند همه غم‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM
عقب
بالا