دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 577
  • بازدیدها 3,569
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #161
عمری‌ست چون نَفَس ،به تپیدن ، فِسانه‌ام


از عافیت مپرس، دل است آشیانه‌ام





آهم چو دودِ آتشِ یاقوت ، گُل نکرد


وا سوخته‌ست در گِرهِ دل، زبانه‌ام





خط غبار ، آفتِ نَظّاره است و بس


بی‌صرفه نیست ،این که شناسد زمانه‌ام





نیش حسد، به وضع مُلایم چه می‌کند


چون موم ، آرمیده به زنبور خانه‌ام





ای چرخ، بیش ازین اثرِ زحمتم مخواه


چون دل بس است ، تیرِ نَفَس را نشانه‌ام





اشکی به صد گُدازِ جگر، جمع می‌کنم


چون شمع زندگی‌ست ، به این آب و دانه‌ام





بی‌اختیار می‌روم از خویش و، چاره نیست


تا کی کشد عِنان، نَفَس از تازیانه‌ام





خاکم به باد رفت و ، نرفت از جبینِ شوق


یک‌سجده وارِ حسرتِ آن آستانه‌ام





موج فضول‌، مَحرم ِ وصلِ مُحیط نیست


بی‌طاقتی مباد ، زَنَد بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #162
من این عهدی که با موی تو بستم


به مویت ، گر سرِ مویی شکستم





پس از عمری به زُلفت عهد بستم


عجب سر رشته‌ای ، آمد به دستم





کمند عشق را ، گردن نهادم


طناب عقل را ، درهم گسستم





ز مستوری چه می‌پرسی ، که عورم


ز هشیاری چه می‌گویی ، که مستم





ش*ر..اب شادکامی را چشیدم


سبوی نیک نامی را شکستم





به شمشیر از سرِ کویش نرفتم


به تدبیر از خَم بندش ، نجستم





چنین ساقی ز خویشم بی خبر ساخت


که آگه نیستم از خود ، که هستم...




فروغی_بسطامی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #163
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمی‌دانم


همه هستی تویی، فی‌الجمله، این و آن نمی‌دانم





به جز تو در همه عالَم، دگر دلبر نمی‌بینم


به جز تو در همه گیتی،دگر جانان نمی‌دانم





بجز غوغای عشق تو، درون دل نمی‌یابم


بجز سودای وصل تو، میان جان نمی‌دانم





چه آرم بر درِ وصلت؟ که دل، لایق نمی‌افتد


چه بازم در رهِ عشقت؟ که جان، شایان نمی‌دانم





یکی دل داشتم پر خون، شد آن هم ازکفم بیرون


کجا افتاد آن مجنون، درین دوران؟ نمی‌دانم





اگر مقصودِ تو جان است، رخ بنما وجان بِستان


و گر قصدِ دگر داری، من این و آن نمی‌دانم





مرا با توست پیمانی، تو با من کرده‌ای عهدی


شکستی عهد، یا هستی بر آن پیمان؟ نمی‌دانم





چو اندر چشم هر ذره، چو خورشید آشکارایی


چرایی از منِ حیران،چنین پنهان؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #164
ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم


امّید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم





دل نیست کبوتر ،که چو برخاست نشیند


از گوشه ی بامی که پریدیم ، پریدیم





رم دادن صیدِ خود.، از آغاز غلط بود


حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم





کوی تو که باغ اِرَمِ روضه ی خُلد است


انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم





صد باغ بهار است و صَلای گل و گلشن


گر میوه ی یک باغ نچیدیم ، نچیدیم





سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل


هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم...




وحشی_بافقی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #165
کارِ گُل زار شود، گر تو به گلزار آئی


نرخِ یوسف شِکَنِد ،چون تو به بازار آئی





ماه در ابر رَوَد، چون تو برآئی لبِ بام


گل کم از خار شود، چون تو به گلزار آئی





شانه زد زلف جوانان چمن، باد بهار


تا تو پیرانه سر ای دل ، به سرِ کار آئی





ای بتِ لشگری، ای شاه من و ماهِ سپاه


سِپَر انداخته ام، هرچه به پیکار آئی





روزِ روشن به خود از عشق تو ، کردم شب تار


به امیدی که توأم ، شمعِ شب تار آئی





چشم دارم که تو با نرگس خواب آلوده


در دل شب به سراغ من بیدار آئی





عمری از جان بِپَرستم، شب بیماری را


گر تو یک شب به پرستاری بیمار آئی





ای که اندیشه ات از حال گرفتاران نیست


باری اندیشه از آن کن که گرفتار آئی





با چنین دلکشی ای خاطره ی یار قدیم


حیفم آید ،که تو در خاطر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #166
تا به جفایت خوشم، ترکِ جفا کرده‌ای


این روش تازه را، تازه بنا کرده‌ای!





راه نجاتِ مرا ، از همه سو بسته‌ای


قطعِ امید مرا ، از همه جا کرده‌ای





دوش ز دست رقیب، ساغر مِی خورده‌ای


من به خطا رفته‌ام، یا تو خطا کرده‌ای؟





کارِ فروبسته‌ام ، هیچ گُشایش ندید


تا گرهِ زلف را ، کارگشا کرده‌ای





با خبر از حال ما هیچ نخواهی شدن


تا نکند با تو، عشق، آن چه به ما کرده‌ای!...





فروغی_بسطامی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #167
بی قراران را ازآن یکتای بی همتا طلب


چون شود از دشت غایب سیل، در دریا طلب





دستِ خواهش چون صدف، مگشای پیش خاکیان


هر چه می خواهد دلت، از عالَم بالا طلب





اهل همت را مکرّر ، دردِسَر دادن خطاست


آرزوی هر دو عالَم را ،ازو یکجا طلب





هیچ قفلی نیست در بازار امکان، بی کلید


بستگی ها را گشایش، از درِ دلها طلب





گر ز خاک آسودنت، آسوده می گردند خلق


تن به خاک تیره ده، آسایش دلها طلب





آبرو در پیشِ ساغَر ریختن، دون همتی است


گردنی کج می کنی، باری مِی از مینا طلب...




صائب_تبریزی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #168
ثنا و حمد بی‌پایان ، خدا را


که صُنعش ، در وجود آورد ما را





اِلها ، قادرا ، پروردگارا


کریما ، مُنعِما ، آمُرزگارا





چه باشد پادشاه پادشاهان


اگر رحمت کنی مشتی گدا را





وز انعامت ، همیدون چشم داریم


که دیگر باز نستانی عطا را





از احسان خداوندی، عجب نیست


اگر خط درکشی جرم و خطا را





خداوندا بدان تشریفِ عزت


که دادی انبیا و اولیا را





به حق پارسایان کز درِ خویش


نیندازی منِ ناپارسا را





مسلمانان ز صدق آمین بگویید


که آمین تقویت باشد دعا را





خدایا هیچ درمانی و دفعی


ندانستیم شیطان و قضا را





چو از بی دولتی دور اوفتادیم


به نزدیکان حضرت ، بخش ما را





خدایا گر تو سعدی را برانی


شفیع آرد روان مصطفی را





محمد سیدِ ساداتِ عالَم


چراغ و چشم ؛ جمله...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #169
تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد


بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد





عمرم گذشت و ، یک نفسم بیشتر نماند


خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد





آیی و بگذری به من و ، باز ننگری


ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد





هر کس رسید از تو به مقصود و ، این گدا


محروم از عطای تو، این نیز بگذرد





ای دوست، تو مرا همه دشنام می‌دهی


من می‌کنم، دعای تو، این نیز بگذرد





آیم به درگهت، نگذاری که بگذرم


پیرامُنِ سرای تو، این نیز بگذرد





آمدم دلم به کوی تو، نومید بازگشت


نشنید مرحبای تو، این نیز بگذرد





بگذشت آنکه دوست همی داشتی مرا


دیگر شده است رای تو، این نیز بگذرد...





عراقی
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
پرسنل مدیریت
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,124
پسندها
3,430
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • مدیر
  • #170
ای آنکه هیچ جایی ، آرام جان ندیدی


رنج جهان کشیدی ، گنج جهان ندیدی





هرچند جَهد کردی، کاری به سر نبردی


چندان که پیش رفتی ، ره را کران ندیدی





زان گوهری که گردون، از عشق اوست گَردان


قانع شدی به نامی ،اما نشان ندیدی





گر جان بر او فشانی ، صد جان عوض ستانی


بر جان مگرد چندین ، انگار جان ندیدی!





نا آزموده گفتی ؛ هستم چنان که باید


لیکن چو آزمودی ، هرگز چنان ندیدی





تو مرغ بام عرشی ، در قعر چاه مانده


هم در زمین بِمُردی ، هم آسمان ندیدی...





عطار_نیشابوری
 
امضا : Tahmine Arjmand
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM
عقب
بالا