«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,059
  • بازدیدها 8,133
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #501
هزار سال میان جنگل ستاره‌ ها


پی تو گشته‌ام


ستاره‌ای نگفت: کزاین سرای بی کسی،


کسی صدات می‌کند؟


هنوز دیر نیست!


هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست!


عزیز هم‌زبان


تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟





هوشنگ_ابتهاج
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #502
نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟


همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟





تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری


از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟





به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار


برای تیشه زن خسته - کوهکن- چه خبر؟





پرندگان پر و بالتان نبسته هنوز!


از آن سوی قفس، از باغ ، از چمن چه خبر؟





به گوشه ی افق آویخت چشم منتظرم


که از سهیل چه پیغام و از یمن چه خبر؟





نشسته در رهت ای صبح، چشمِ شب زده ام


طلایه دار ! زخورشید شب شکن چه خبر؟





بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق


همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟





حسین_منزوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #503
تا ذره ای ز دردِ خودم را نشان دهم


بگذار در جدا شدنِ از یار جان دهم





همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش


چون بوته زار، دست برایش تکان دهم





دل بُرده از من آنکه ز من دل بُریده است


دیگر در این ق*م*ا*ر، نباید زیان دهم





یعقوب، صبر داشت و دوری کشیده بود


چون نیستم صبور ، چرا امتحان دهم





یوسف فروختن به زرِ ناب هم خطاست


نفرین اگر تو را به تمامِ جهان دهم





فاضل
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #504
بر قلّه ایستادم


آغوش باز کردم


تن را به باد صبح


جان را به آفتاب سپردم


روح ِ یگانگی


با مهر، با سپهر


با سنگ، با نسیم


با آب، با گیاه،


در تار و پود من جریان یافت...





فریدون_مشیری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #505
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی


تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی





تو پر از حرمت بارانی و چشمت خیس است


حتم دارم که تو از پیش خدا می آیی





مثل اشعار اهورایی باران، پاکی


و به اندازه ی لبخند خدا زیبایی





خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا


چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی





مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی


و گرفتار هزاران اگر و امایی





ای تو آن ناب ترین رایحه ی شعر بهار


تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟





من به اندازه ی زیبایی تو تنهایم


تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی





عاشقی را چه نیازست به توجیه و دلیل


که تو ای عشق، همان پرسشِ بی زیرایی





قیصر_امین_پور
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #506
خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم
تا به کرم خرده نگیری که من
غایبم از ذوق حضور ای صنم
روی تو بر پشت زمین خلق را
موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم
این همه دلبندی و خوبی تو را
موضع نازست و غرور ای صنم
سروبنی خاسته چون قامتت
تا ننشینیم صبور ای صنم
این همه طوفان به سرم می‌رود
از جگری همچو تنور ای صنم
سعدی از این چشمه حیوان که خورد
سیر نگردد به مرور ای صنم



سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #507
نه، وصل ممکن نیست!


همیشه فاصله‌ای هست


اگر چه منحنی آب،


بالش خوبی است


برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر...


همیشه فاصله ای هست


همیشه عاشق تنهاست


و دست عاشق،


در دست ترد ثانیه هاست


و او و ثانیه‌ها


می‌روند آن طرف روز...





سهراب_سپهری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #508
خانه دلتنگ غروبی خفه بود


مثل امروز که تنگ است دلم


پدرم گفت چراغ


و شب از شب پُر شد


من به خود گفتم


یک روز گذشت


مادرم آه کشید


زود برخواهد گشت


ابری آهسته به چشمم لغزید


و سپس خوابم برد


که گمان داشت که هست این همه درد


در کمین دل آن کودک خُرد؟


آری آن روز چو می رفت کسی


داشتم آمدنش را باور!


من نمی دانستم معنی هرگز را


تو چرا بازنگشتی دیگر؟





هوشنگ_ابتهاج
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #509
آن کلاغی که پرید


از فراز سر ما


و فرو رفت در اندیشهٔ آشفتهٔ ابری ولگرد


و صدایش همچون نیزهٔ کوتاهی، پهنای افق را پیمود


خبر ما را با خود خواهد برد به شهر


همه می دانند


همه می دانند


که من و تو از آن روزنهٔ سرد عبوس


باغ را دیدیم


و از آن شاخهٔ بازیگر دور از دست


سیب را چیدیم


همه می ترسند


همه می ترسند، اما من و تو


به چراغ و آب و آینه پیوستیم


و نترسیدیم...





فروغ_فرخزاد
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,846
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #510
وقتی گریبانِ عَدَم ، با دستِ خلقت می درید


وقتی ابد چشم تو را ، پیش از ازل می آفرید





وقتی زمین ناز تو را، در آسمان ها می کشید


وقتی عطش طعم تو را ، با اشک هایم می چشید





من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی


چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی





یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود


آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود





وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد


آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد





من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی


چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی





افشین_یداللهی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا