متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,059
  • بازدیدها 8,147
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #701
من


عادت کرده ام


هر صبح


قبل از باز شدن چشم هایم


دوستت داشته باشم


و برایم مهم نباشد که تو


در کجای این شهر شلوغ


به فراموش کردنم مشغول هستی .





مینا_آقازاده
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #702
من زندگی را دوست دارم ولی


از زندگی دوباره می ترسم!


دین را دوست دارم


ولی از کشیش ها می ترسم!


قانون را دوست دارم


ولی از پاسبانها می ترسم!


عشق را دوست دارم


ولی از زنها می ترسم!


کودکان را دوست دارم


ولی ز آئینه می ترسم!


سلام رادوست دارم


ولی از زبانم می ترسم!


من می ترسم


پس هستم


اینچنین می گذرد روز و روزگارمن!


من روز را دوست دارم


ولی از روزگار می ترسم!





حسین_پناهی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #703
لجن زاری که من دیدم سزای صخره هاست
گوهر روشن دل از کان و جهانی دیگر است

عذر میخواهم پری …
عذر میخواهم پری …

من نمیگنجم در آن چشمان تنگ
با دل من آسمان‌ها نیز تنگی میکنند
روی جنگل‌ها نمی‌آیم فرود
شاخه زلفی گو مباش
آب دریا‌ها کفاف تشنه این درد نیست
بره هایت میدوند
جوی باریک عزیزم راه خود گیر و برو …
یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کو‌ها پر میزنم
میگذارم میروم
ناله خود میبرم
دردسر کم میکنم
چشمهائی خیره می‌پاید مرا
غرش تمساح می‌آید بگوش
کبر فرعونی و سحر سامریست
دست موسی و محمد با من است
میروی، وعده آنجا که با هم روز شب را آشتیست
صـبـح چنـدان دور نیست …
شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #704
امشب از دولت می‌دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

تیر از غمزه ساقی سپر از جام ش*ر..اب
با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم

غم به روئین تنی جام می‌انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالی کردیم

باری از تلخی ایام به شور و مستی
شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم

روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم

بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم

مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

چشم بودیم چو مه شب همه شب تا، چون صبح
سینه آئینه خورشید جمالی کردیم

عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی
غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم

شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #705
من آسمانِ پر از ابرهای دلگیرم


اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم





من آن طبیبِ زمین گیر زار و بیمارم


که هر چه زهر به خود می دهم نمی میرم





من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع


به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم





به دام زلف بلندت دچار و سردرگمم


مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم





درخت سوخته ای در کنار رودم من


اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم..





فاضل_نظری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #706
هر دیده که بر تو یک نظر داشت


از عمر، تمام بهره برداشت





سرمایهٔ عمر، دیدنِ توست


وان دید تو را که یک نظر داشت





کور است کسی که هر زمانی


در دید تو دیدهٔ دگر داشت





جاوید ز خویش بی‌خبر شد


هر دل که ز عشق تو خبر داشت





مرغی بپرید در هوایت


کز شوق تو صد هزار پر داشت





در شوق رخ تو بیشتر سوخت


هر کو به تو قُربِ بیشتر داشت





در عشق رخ تو یک سر موی


ننهاد قدم کسی که سر داشت





بس مرده که زنده کرد در حال


بادی که به کوی تو گذر داشت





با چشم تو کارگر نیامد


هر حیله که چرخ پاک برداشت





خوار از چه سبب کنی کسی را


کز جان خودت عزیزتر داشت





در پیش لبت ز شرم بگداخت


هر شیرینی که آن شکر داشت





در هر بُن ِموی، بی رخ تو


عطار هزار نوحه‌گر داشت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #707
هیچ کس از من نپرسید


که در کدام خانه،


در کجا، پشت کدام میز


در کدام تختخواب


و در کدام مملکت


دوست دارم راه بروم،


بخورم، بخوابم


و یا چه کسی را از ترس


دوست داشته باشم.





هرتا_مولر
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #708
آرزومندِ روی جانانم


برود زار، زو همی جانم





آرزو را و درد دوری را


بجز از صبر، چیست درمانم





همه چیزی همی توانم کرد


صبر کردن به هجر، نتوا تونم





بر غم و درد من بس است گواه


رنگ رخسار و آبِ مژگانم





دل بدادم به دوست خویش، به طبع


تا دل از دوست، باز بستانم





ظن، خطا شد مرا در آن مه روی


دل بدادم، کنون پشیمانم





قطران_تبریزی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #709
ما نقض دلپذیر ورق‌های ساده‌ایم


چون داغ لاله از جگر درد زاده‌ایم





با سینه ی گشاده در آماجگاه خاک


بی‌اضطراب، همچو هدف ایستاده‌ایم





گویا برات عمر مؤبد گرفته‌ایم


پشتی که ما ز جسم به دیوار داده‌ایم





بر دوستانِ رفته، چه افسوس می‌خوریم؟


با خود اگر قرار اقامت نداده‌ایم!





از عاجزانِ کار فرو بسته ی دلیم


هرچند عقده‌های فلک را گشاده‌ایم





کوه گناه ما نتواند تمام کرد


سنگ کمی که ما به ترازو نهاده‌ایم





در پرد، نقشبند گلستان عالمیم


چون لوح آب اگر چه ز هر نقش ساده‌ایم





ای زلفِ یار، این همه گردنکشی چرا؟


آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده‌ایم





صائب زبان شکوه نداریم همچو خار


چون غنچه دست بر دل پرخون نهاده‌ایم





عراقی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,280
پسندها
4,849
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #710
چه رنجی است؟!


خوابیدن زیر آسمانی


که نه ابر دارد نه باران


از هراس از کلمات


هر شب خواب‌های


آشفته می‌بینیم


به این جهان آمده‌ایم


که تماشا کنیم


صندلی های فرسوده و رنگ باخته


سهم ما شد


انتخاب ما مرواریدهای رخشان


بود..





احمدرضا_احمدی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا