نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 703
  • بازدیدها 4,516
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,346
پسندها
3,692
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #701
من


عادت کرده ام


هر صبح


قبل از باز شدن چشم هایم


دوستت داشته باشم


و برایم مهم نباشد که تو


در کجای این شهر شلوغ


به فراموش کردنم مشغول هستی .





مینا_آقازاده
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,346
پسندها
3,692
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #702
من زندگی را دوست دارم ولی


از زندگی دوباره می ترسم!


دین را دوست دارم


ولی از کشیش ها می ترسم!


قانون را دوست دارم


ولی از پاسبانها می ترسم!


عشق را دوست دارم


ولی از زنها می ترسم!


کودکان را دوست دارم


ولی ز آئینه می ترسم!


سلام رادوست دارم


ولی از زبانم می ترسم!


من می ترسم


پس هستم


اینچنین می گذرد روز و روزگارمن!


من روز را دوست دارم


ولی از روزگار می ترسم!





حسین_پناهی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,346
پسندها
3,692
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #703
لجن زاری که من دیدم سزای صخره هاست
گوهر روشن دل از کان و جهانی دیگر است

عذر میخواهم پری …
عذر میخواهم پری …

من نمیگنجم در آن چشمان تنگ
با دل من آسمان‌ها نیز تنگی میکنند
روی جنگل‌ها نمی‌آیم فرود
شاخه زلفی گو مباش
آب دریا‌ها کفاف تشنه این درد نیست
بره هایت میدوند
جوی باریک عزیزم راه خود گیر و برو …
یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کو‌ها پر میزنم
میگذارم میروم
ناله خود میبرم
دردسر کم میکنم
چشمهائی خیره می‌پاید مرا
غرش تمساح می‌آید بگوش
کبر فرعونی و سحر سامریست
دست موسی و محمد با من است
میروی، وعده آنجا که با هم روز شب را آشتیست
صـبـح چنـدان دور نیست …
شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,346
پسندها
3,692
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #704
امشب از دولت می‌دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

تیر از غمزه ساقی سپر از جام ش*ر..اب
با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم

غم به روئین تنی جام می‌انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالی کردیم

باری از تلخی ایام به شور و مستی
شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم

روزه هجر شکستیم و هلال ابروئی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم

بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانه زرین پر و بالی کردیم

مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم

چشم بودیم چو مه شب همه شب تا، چون صبح
سینه آئینه خورشید جمالی کردیم

عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی
غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم

شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا