نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 725
  • بازدیدها 4,548
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,374
پسندها
3,711
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #721
جهاندار هوشنگ، با رای و داد


به جای نِیا تاج بر سر نهاد





بگشت از برش، چرخ، سالی چهل


پر از هوش مغز و پر از رای دل





چو بنشست بر جایگاهِ مِهی


چنین گفت بر تخت شاهنشهی





که بر هفت کشور، منم پادشا


جهاندارِ پیروز و فرمانروا





به فرمان یزدان پیروزگر


به داد و دهش، تنگ، بستم کمر





و زان پس جهان یک‌سر آباد کرد


همه روی گیتی پر از داد کرد





نخستین یکی گوهر آمد به چنگ


به آتش ز آهن جدا کرد سنگ





سرِ مایه کرد، آهنِ آبگون


کز آن سنگ خارا، کشیدش برون



فردوسی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,374
پسندها
3,711
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #722
با تيشه ی خيال تراشيده ام تو را


در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را





از آسمــان بــه دامنـم افتاده آفتاب؟


يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را





هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ


من از تمام گلهـا بوييده ام تو را





رؤيای آشنای شب و روزِ عمرِ من!


در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را





از هـر نظر تو عينِ پسندِ دلِ منی


هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را





زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست


زيرا به اين دليل پرستيده ام تو را





با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی


در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را





از شعر و استعـــاره و تشبيه برتــــری


با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را





قیصر_امین_پور
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,374
پسندها
3,711
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #723
دلا در عشق تو صد دفترستُم


که صد دفتر ز کونین از برستُم





منم آن بلبل گل ناشکفته


که آذر در ته خاکسترستُم





دلم سوجه ز غصه ور بریجه


جفای دوست را خواهان‌ترستُم





مو آن عودم میان آتشستان


که این نُه آسمان را مجمرستُم





شد از نیل غم و ماتم دلُم خون


به چهره خوشتر از نیلوفرستُم





در این آلاله در کویش چو گلخن


به داغ دل چو سوزان اخگرستُم





نه زورستُم که با دشمن ستیزُم


نه بهر دوستان سیم و زرستُم





ز دوران گرچه پر بی جام عیشم


ولی بی دوست خونین ساغرستُم





چَرَم دایم در این مرز و در این کشت


که مرغ خوگر باغ و برستُم





منم طاهر که از عشق نکویان


دلی لبریز خون اندر برستُم





باباطاهر
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,374
پسندها
3,711
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #724
ناچار هر که صاحبِ روی نکو بود


هر جا که بگذرد، همه چشمی در او بود





ای گل تو نیز شوخیِ بلبل، معاف دار


کان جا که رنگ و بوی بُوَد، گفت و گو بود





پاکیزه روی در همه شهری بود؛ ولیک


نه چون تو پاکدامن و پاکیزه خو بود





ای گوی حُسن، بُرده ز خوبان روزگار


مِسکین کسی که در خم چوگان، چو گو بود





پندارم آن که با تو ندارد تعلقی


نه آدمی که صورتی از سنگ و رو بود





من باری از تو بر نتوانم گرفت چشم


گم کرده دل، هرآینه در جست و جو بود





بر می‌نیاید از دل تنگم، نفس تمام


چون ناله ی کسی که به چاهی فرو بود





سعدی سپاس دار و جفا بین و دم مزن


کز دستِ نیکوان، همه چیزی نکو بود...





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,374
پسندها
3,711
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #725
بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد


بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد





آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد


معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد





شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد


شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد





جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت


هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد





از لذت جام تو دل مانده به دام تو


جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد





بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته


بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد





باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم


بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد





مولانا
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
2,374
پسندها
3,711
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
  • #726
شب ها بدون نام تو می آیند


و نبودنت، دیگر،


جای خالی ات را پرنمی کند


کاش چراغ ماه را خاموش می کردی،


شب را نمی دیدم.





ماندانا_زندیان
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا