دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 826
  • بازدیدها 5,437
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #821
باز باران،
با ترانه،
با گهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه.
من به پشت شیشه تنها
ایستاده
درگذرها،
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
یک دو سه گنجشک پرگو،
باز هر دم
می پرند این سو و آن سو
می خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی،
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی.
یادم آرد روز باران:
گردش یک روز دیرین؛
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان.
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده،
از خزنده،
از چرنده،
بود جنگل گرم و زنده.
آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر اینجا و آنجا
چون دل من،
روز روشن.
بوی جنگل،
تازه و تر
هم چو می مستی دهنده.
بر درختان میزدی پر،
هر کجا زیبا پرنده.
برکه ها آرام و آبی؛
برگ و گل هر جا نمایان،
چتر نیلوفر درخشان؛
آفتابی.
سنگ ها از آب جسته،
از خزه پوشیده تن را؛
بس وزغ آنجا نشسته،
دم به دم در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #822
بسم الله الرحمن الرحیم

هست کلید در گنج حکیم

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

عاریت کس نپذیرفته ام

آنچه دلم گفت بگو گفته ام

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

از عمر من آنچه هست بر جای

بستان و به عمر لیلی افزای

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

سخن گفتن آنگه بود سودمند

کز آن گفتن آوازه شود بلند

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

چنان زی کزان زیستن سالیان

تو را سود و کس را نباشد زیان

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

عشق تو ز دل نهادنی نیست

وین راز به کس گشادنی نیست

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

بی جان چه کنی رمیده ای را

جانیست هر آفریده ای را

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

بسا دولت که آید بر گذرگاه

چو مرد آگه نباشد گم کند راه

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

خدا از عابدان آن را گزیند

که در راه خدا خود را نبیند

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

رخی چون تازه گل های دلاویز

گلاب از شرم آن گل ها عرق ریز

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

ز هستی تا عدم مویی امید است

مگر کان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #823
عیب کسان منگر و احسان خویش

دیده فرو کن به گریبان خویش

آینه روزی که بگیری به دست

خود شکن آن روز مشو خودپرست

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

مرا تا دل بود دلبر تو باشی

ز جان بگذر که جان پرور تو باشی

گر از بند تو خود جویم جدایی

ز بند دل کجا یابم رهایی

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

به هنگام سختی مشو ناامید

کز ابر سیه بارد آب سپید

در چاره سازی به خود در مبند

که بسیار تلخی بود سودمند

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

منم عاشق مرا غم سازگار است

تو معشوقی تو را با غم چکار است

مرا گر نیست دیدار تو روزی

تو باقی باش در عالم فروزی

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

چه خوش نازیست ناز خوبرویان

ز دیده رانده را در دیده جویان

به صد جان ارزد آن رغبت که جانان

نخواهم گوید و خواهد به صد جان

〜〜〜〜〜✿〜〜〜〜〜

آن پیرخری که می کشد بار

تا جانش هست می کند کار

آسودگی آن گَهی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #824
فلک جز عشق محرابی ندارد

جهان بی خاک عشق آبی ندارد

غلام عشق شو کاندیشه این است

همه صاحب دلان را پیشه این است

جهان عشقست و دیگر زرق سازی

همه بازیست الا عشقبازی

〜〜✿〜〜

اگر بی عشق بودی جان عالم

که بودی زنده در دوران عالم؟

〜〜✿〜〜

کسی کز عشق خالی شد فسرده ست

گرش صد جان بود بی عشق مُرده ست

〜〜✿〜〜

نروید تخم کس بی دانۀ عشق

کس ایمن نیست جز در خانۀ عشق

〜〜✿〜〜

ز سوز عشق بهتر در جهان چیست

که بی او گل نخندید، ابر نگریست

〜〜✿〜〜

مبین در دل که او سلطان جانست

قدم در عشق نِه، کو جان جانست

〜〜✿〜〜

اگر عشق اوفتد در سینه سنگ

به معشوقی زند در گوهری چنگ

که مغناطیس اگر عاشق نبودی

بدان شوق آهنی را چون ربودی

و گر عشقی نبودی بر گذرگاه

نبودی کهربا جوینده کاه

بسی سنگ و بسی گوهر بجایند

نه آهن را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #825
صحبتی جوی کز نکونامی

در تو آرد نکو سرانجامی

همنشینی که نافه بوی بود

خوب تر زآنکه یافه گوی بود

عیب یک همنشست باشد و بس

کافکند نام زشت بر صد کس

〜〜✿〜〜

بس گره کو کلید پنهانیست

پس درشتی که در وی آسانیست

〜〜✿〜〜

عهد خود با خدای محکم دار

دل ز دیگر علاقه بی غم دار

چون تو عهد خدای نشکستی

عهده بر من کز این و آن رستی

〜〜✿〜〜

بدگهر با کسی وفا نکند

اصل بد در خطا خطا نکند

کژدم از راه آنکه بدگهرست

ماندنش عیب و کشتنش هنرست

〜〜✿〜〜

هرکه ز آموختن ندارد ننگ

دُر برآرد ز آب و لعل از سنگ

وآنکه دانش نباشدش روزی

ننگ دارد ز دانش آموزی

ای بسا تیزطبع کاهل کوش

که شد از کاهلی سفال فروش

و بسا کوردل که از تعلیم

گشت قاضی القضات هفت اقلیم

〜〜✿〜〜

در ره دین چو نی کمر بربند

تا سرآمد شوی چو سرو بلند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #826

شعر نظامی گنجوی درباره خدا​

ای نام تو بهترین سرآغاز

بی نام تو نامه کی کنم باز

ای یاد تو مونس روانم

جز نام تو نیست بر زبانم

ای کارگشای هرچه هستند

نام تو کلید هرچه بستند

ای هست کن اساس هستی

کوته ز درت درازدستی

هم قصه ناکرده دانی

هم نامه نانوشته خوانی

هم تو به عنایت الهی

آنجا قدمم رسان که خواهی

از ظلمت خود رهایی ام ده

با نور خود آشنایی ام ده

بی یاد توام نفس نیاید

با یاد تو یاد کس نیاید


 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,603
پسندها
3,906
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #827
نخستین بار گفتش کز کجایی

بگفت از دار ملک آشنایی

بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند

بگفت انده خرند و جان فروشند

بگفتا جان فروشی در ادب نیست

بگفت از عشقبازان این عجب نیست

بگفت از دل شدی عاشق بدینسان؟

بگفت از دل تو می گویی من از جان

بگفتا عشق شیرین بر تو چونست

بگفت از جان شیرینم فزونست

بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب

بگفت آری چو خواب آید کجا خواب

بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک

بگفت آنگه که باشم خفته در خاک

بگفتا گر خرامی در سرایش

بگفت اندازم این سر زیر پایش

بگفتا گر کند چشم تو را ریش

بگفت این چشم دیگر دارمش پیش

بگفتا گر کسی ش آرد فرا چنگ

بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ

بگفتا گر نیابی سوی او راه

بگفت از دور شاید دید در ماه

بگفتا دوری از مه نیست در خور

بگفت آشفته از مه دور بهتر

بگفتا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا