دفتر خاطرات دفتر خاطرات Nina♡ | اختصاصی انجمن یک رمان

[ANAM CARA]

بسم‌تعالی~
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده

این تاپیک متعلق به Nina♡ هست و شخص دیگری اجازه فعالیت در آن را ندارد. برای داشتن تاپیک مشابه درخواستتون رو در این تاپیک اعلام کنید.
درخواست تاپیک دفتر خاطرات نویسندگان​

 

[.Mobina.]

سلام، خب شاید حتی عجیب باشه حرفام؛ اما حقیقت هست. حقیقتی که با رمان، زیادی فرقی نداره.
اوایل رمان‌نویسی، خیلی ضعیف بودم. در سایت دیگه‌ای بودم و کسی به طور دقیق یادم نمی‌داد که رمان چطوری تایپ میشه و قواعدش چیه. کم‌کم وارد سایت‌های دیگه شدم و با اینجا آشنا شدم. طبیعتاً اینجا بهترین سایت بود، پس کم‌کم شروع به خوندن آموزشاتش کردم و برای رنک نظارت، اعلام‌آمادگی کردم.

 

[.Mobina.]

خداروشکر زود یاد می‌گرفتم و سریع به نظارت تسلط پیدا کردم؛ اما همه‌چیز اینطور پیش نرفت.
این وسطا، دلنوشته، داستان و رمان می‌نوشتم. یک طرفدار پر و پا قرص پیدا کردم که تک‌تک آثارم رو می‌خوند و لایک می‌کرد و راجبش نظر می‌داد. واقعاً انرژی مثبت بود برام! تا اینکه با یک سایت تازه‌تاسیس آشنا شدم و رفتم اونجا. خودم رو دست بالا گرفتم و پیشنهاد همکاری با موسسش رو دادم؛ در حالی که هیچی‌ام بلد نبودما!

 

[.Mobina.]

هیچ‌وقت فکرش رو هم نمی‌کردم که به اینجا ختم بشه؛ اما پیشنهادم برای همکاری با مدیرکل اون سایت، قبول شد. باهم وارد کار شدیم و کم‌کم، تمام حرفه‌های نویسندگی رو یاد گرفتم. از جمله ویراستاری، نظارت، طراحی، گویندگی و ... . طوری شده بود که همه‌کاره‌ی سایت، من شده بودم. هرکس سوالی چیزی داشت، از من می‌پرسید. اطلاعاتم از موسس بالاتر زده بود.

 

[.Mobina.]

و دقیقاً اینجا بود که یک معجزه رخ داد!
همون طرفدار پر و پا قرصی که گفتم عاشق آثارم بود، اومد و بهم گفت من موسس فلان جا هستم و بهم پیشنهاد ساخت سایت داد.
اولش جا خوردم و با HADISEH._.pd در میون گذاشتم. حدیث بهترین رفیقم بود و بهش اعتماد داشتم. اونم تعجب کرد که یک موسس قوی، بهم چنین پیشنهادی داده. فکر کردیم قصد کلاه‌برداری‌ و سوءاستفاده ازمون رو داره.

 

[.Mobina.]

در نهایت اشتباه کردیم و پیشنهاد کارش رو قبول کردیم. کشکی‌کشکی رفتم و موسس یک سایت شدم. از خاک بلندشدم و خیلی چیزها رو یاد گرفتم.
تالارسازی، سرور عوض کردن، پیشوند ساختن، مدیریت کردن و ... . برخلاف انتظارتمون، سایتمون زود پیشرفت کرد و روز به روز کاربرانمون بیشتر می‌شدن تا اینکه...