- ارسالیها
- 272
- پسندها
- 1,065
- امتیازها
- 6,713
- مدالها
- 8
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #61
طاق انعکاسی از خود نشان داد و سپس، نوایی بسیار شیرین و آرامشبخش به گوش رسید:
- ریوند فرزند شاهان، به عمارت من خوش آمدی.
ریوند تعظیمی مختصر به طاق کرد و با لطافت گفت:
- مدت بسیاری از حضورم در اینجا میگذرد. حالت چطور است نعمت پروردگار؟
صدای ملایم و آرامشبخش باری دیگر به حرف آمد اما مشخص نبود از کجا، از کدام طرف صدایش به گوش میرسد.
- بله، زمان زیادی گذشته است. خوش آمدهای. حالم خوب است.
نیلرام که مدام سرش را میچرخاند تا منبع صدا را پیدا کند، با خطاب قرار گرفتنش توسط صدا شوکه در جای خود میخکوب شد و چشمهایش از تعجب گشاد گشتند.
- دختری از سرزمین ایران آمده است و این دیدار را مدیون لجبازیاش هستم. نیلرام، دختری جالب با افکاری جالبتر. خوش آمدهای.
نیلرام کمی ترسید و ناخواسته به ریوند...
- ریوند فرزند شاهان، به عمارت من خوش آمدی.
ریوند تعظیمی مختصر به طاق کرد و با لطافت گفت:
- مدت بسیاری از حضورم در اینجا میگذرد. حالت چطور است نعمت پروردگار؟
صدای ملایم و آرامشبخش باری دیگر به حرف آمد اما مشخص نبود از کجا، از کدام طرف صدایش به گوش میرسد.
- بله، زمان زیادی گذشته است. خوش آمدهای. حالم خوب است.
نیلرام که مدام سرش را میچرخاند تا منبع صدا را پیدا کند، با خطاب قرار گرفتنش توسط صدا شوکه در جای خود میخکوب شد و چشمهایش از تعجب گشاد گشتند.
- دختری از سرزمین ایران آمده است و این دیدار را مدیون لجبازیاش هستم. نیلرام، دختری جالب با افکاری جالبتر. خوش آمدهای.
نیلرام کمی ترسید و ناخواسته به ریوند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.