• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

رتبه سوم جنایی رمان کارناوال سرخ و سیاه | فاطمه غفوری نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Ftm.gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 131
  • بازدیدها 3,868
  • کاربران تگ شده هیچ

Ftm.gh

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
551
پسندها
2,112
امتیازها
12,773
مدال‌ها
14
سن
19
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #131
حادثه آتش سوزی قطعا چیزی نبود که بتواند سباستین را تا این حد برنجاند و یادآوری‌ش اذیتش کند اما با ادامه حرفش چیزی که درون ذهن کاترین بود را تایید کرد:
- حدودا بیست و دو سالم بود که فهمیدم دوتا حادثه رانندگی و آتیش سوزی عمدی بودن و درواقع پدر و مادرمون به قتل رسیده بودن اما هنوز نتونستم رز چیزی بگم.
عمیقا دلش نمی‌خواست این ماجرا به آن گنج واقعی ربطی نداشته باشد زیرا پایین هر صفحه از دفتر خاطرات مادرش نوشته شده بود:
《فاستر هیچوقت نباید گنج واقعی را پیدا کند》
***
ده

به محض اینکه هوشیاری‌اش را به دست آورد در اولین وهله هجوم بوی تند و تیز الکل را بر ریه‌هایش حس کرد و سپس دیدگانش به اتاقی که در آن بستری بود باز شد.
پانسمان شانه و کل دست راستش نشان می‌داد که دستش بخاطر آن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ftm.gh

Ftm.gh

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
551
پسندها
2,112
امتیازها
12,773
مدال‌ها
14
سن
19
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #132
***
یازده

- سه ساعته تو این استخری! بیا بیرون دیگه!
خودش را به لبه استخر رساند و سرش را از زیر آب بیرون آورد البته به اجبار.
نفسی گرفت و با لبخند گفت:
- چون خودت نمی‌تونی بری استخر زورت میاد؟
اخم ریزی کرد و با حالت قهر از جایش برخواست و خواست سمت در برود که مایک به سرعت جلویش را گرفت:
- وایسا! وایسا! کاترین، عزیزم شوخی کردم باهات، چرا انقدر بی‌جنبه شدی تو؟!
با اخم ریزی که چهره‌اش را با مزه می‌کرد برگشت سمتش و گفت:
- هیچ آدم محترمی با ضعف یک نفر شوخی نمی‌کنه!
خنده کوتاهی کرد و علی رغم میل باطنی‌اش تصمیم گرفت کوتاه بیاید:
- باشه عزیزم تو درست میگی، حالا میشه بشینی و به خبرای مهمی که برات دارم گوش بدی؟
کاترین هم بر خلاف میل باطنی‌اش برگشت و دوباره روی صندلی نشست و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ftm.gh

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا