- ارسالیها
- 429
- پسندها
- 1,799
- امتیازها
- 10,413
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #21
مجدد روی پاشنه پا چرخید و شروع به راه رفتن کرد.
- دنبالم بیا.
طبق چیزی که گفته بود دنبالش راه افتاد. نمیدانست کجا میرود و نقشهاش چیست و همین کلافهاش میکرد، پس از چندین سال فعالیت در اداره پلیس این اخلاق را هم که حتما باید در جریان تمامی نقشهها باشد کسب کرده بود. با چند قدم بلند خودش را کنارش رساند و پرسید:
- نقشهات چیه؟
بدون جدا کردن نگاهش به نقشهای که توسط دستبند الکترونیکیاش روی کف دستش نمایان گشته بود پاسخ داد:
- من نقشههام رو همیشه قدم به قدم و متناسب با موقعیت میکشم، گام اول نقشهام رفتن به فروشگاه کوچیک بدلیجات یک پیر خرفته. اخراجیهای هر قلمرو به یک جای پنهانی تبعید میشن و اون پیر خرفت به احتمال زیاد میدونه که اون مکان کجاست و چجوری میشه رفت.
برای بار دوم در روز بر...
- دنبالم بیا.
طبق چیزی که گفته بود دنبالش راه افتاد. نمیدانست کجا میرود و نقشهاش چیست و همین کلافهاش میکرد، پس از چندین سال فعالیت در اداره پلیس این اخلاق را هم که حتما باید در جریان تمامی نقشهها باشد کسب کرده بود. با چند قدم بلند خودش را کنارش رساند و پرسید:
- نقشهات چیه؟
بدون جدا کردن نگاهش به نقشهای که توسط دستبند الکترونیکیاش روی کف دستش نمایان گشته بود پاسخ داد:
- من نقشههام رو همیشه قدم به قدم و متناسب با موقعیت میکشم، گام اول نقشهام رفتن به فروشگاه کوچیک بدلیجات یک پیر خرفته. اخراجیهای هر قلمرو به یک جای پنهانی تبعید میشن و اون پیر خرفت به احتمال زیاد میدونه که اون مکان کجاست و چجوری میشه رفت.
برای بار دوم در روز بر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.