متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان ساکت نمی‌نشیند | سیده نرگس مرادی خانقاه کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Nargess128
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 62
  • بازدیدها 1,744
  • کاربران تگ شده هیچ

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #51
مامان این حرف را که گفت، مرا یاد روزی انداخت که به زور به عقد محمد درآمده بودم. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کردم که مادرم و حتی سیمین‌بانویی که برایم ارزنی ارزش نداشت، مرا به چه اجبار سر سفره عقد نشاندند تا آقا محمد یک همسر داشته باشد. بغض روانه‌ی گلویم شد. خواستم آن روز دردناکم را به یادش بیاورم، برای آن‌که من نمی‌خواستم اجبار ازدواج نمایم، من می‌خواستم با عشق و علاقه ازدواج نمایم. همان‌طور که مادربزرگم با عشق با پدربزرگم ازدواج نمود.
یک لحظه از دهانم پرید که گفتم:
- دعوامون همش سر اینه که چرا ما باهم ازدواج کردیم. همین!
شوکه به طرفم برگشت و نامم را با تعجب صدا زد:
- آیلار... .
چشم‌هایم را شدید بستم.
- مامان! بذار برات بگم چه دردی رو کشیدم. اینی که می‌بینی، خیلی تونسته روی پاهای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Nargess128
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #52
مامان خیلی درباره‌ی شوهرداری حرف می‌زد. مامان مرا دوباره امیدی کرد که از ابتدا محمد را بتوانم ببینم. چون‌که خیلی دل‌تنگ‌اش بودم. خیلی... .
محمد چرا به خاطر یک مرد اَلدنگ، مرا رها نمودی؟ چرا؟
محمد، نام‌ات و صدایت و حتی شخصیت‌ات چقدر زیبا است. سرم را تکان دادم. ای‌بابا! این چه حرف‌هایی بود که به ذهن‌ام آوردم؟ چرا من داشتم به او فکر می‌کردم درحالی که از او کراهت داشتم. ولی چرا دلتنگ‌اش شدم؟ چرا من او را از پشت بغل کردم؟‌ چرا؟ این چه حسی بود که به تازگی به آن پیدا کرده بودم؟
سرم را مجدد تکان دادم تا از آن چراهایی که در مغزم به وجود آمده بودند، خودداری نمایم.
***
زنگ عمارت سیمین‌بانو را زدم. بلأخره توانستم با خود کنار بیایم و تصمیم خود را بگیرم. آن‌هم این‌که با محمد حرف بزنم و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Nargess128
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #53
چشم‌هایش را مانند کاسه چرخاند.
- گفتم من محمد سابق نمی‌شم. نگفتم؟
سرم را به طرف نامشخصی معطوف کرده و سپس لحن غمی که در آن مشهود بود گفتم:
- گفتی، اما من برای چیز دیگه‌ای اومدم.
حرفم را به تمسخر گرفته بود که با نیشخندی که تازه بر لبش نهاده بود، گفت:
- میشه بپرسم این حرفی که می‌خوای بزنی، دقیقاً چی هست؟
می‌خواستم بگویم که من دلتنگ‌ات شده‌ام و برای آشتی‌مان آمده‌ام، اما گفتم:
- می‌خواستم بگم که... .
در گفتن حرفم مردد ماندم. چگونه بگویم من فقط برای دیدن تو و آشتی‌مان آمده‌ام.
ناخن‌هایم را کف دستانم می‌فشوردم تا از این بیشتر بغضم نشکند.
- اومدم سیمین‌بانو رو ببینم. همین!
انتظار چنین حرفی را از من نداشت. از کنارش گذشتم و داخل خانه عمارت شدم. با دیدن صحنه‌ی روبه‌رویم چشم‌هایم گشاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Nargess128
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Mers~

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #54
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #55
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شویدجهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #56
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شویدجهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #57
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #58
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nargess128

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #59
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

Nargess128

پرسنل مدیریت
مدیر تالار خانواده
سطح
7
 
ارسالی‌ها
403
پسندها
921
امتیازها
5,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #60
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nargess128

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 13)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا