متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان هنارس | عسل کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ASAL.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 92
  • برچسب‌ها
    هنارس
  • کاربران تگ شده هیچ

ASAL.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
14
امتیازها
30
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
هنارس
نام نویسنده:
عسل
ژانر رمان:
درام، عاشقانه
کد رمان: 5719
ناظر: Fatima_rah85 Fatima_rah85

خلاصه:
دستان‌مان گره‌هایی باز نشدنی دور بدن‌هایمان بودند، طوری یک‌دیگر را پس از غم در آغوش می‌گرفتیم که زمان به خود لعنت می‌فرستاد که چرا در این صحنه نمی‌تواند متوقف شود ولی قطعا در درون من همان‌جا همه چیز متوقف شده و برایم تصویر شیرین آن لحظه همواره در حال نمایش است. ای هنارس! روزهای جدایی به تو تا ابد و یک روز محتاجم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ANAM CARA

کاربر قابل احترام
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,060
پسندها
26,219
امتیازها
51,373
مدال‌ها
43
سن
19
  • #2
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»
تایید رمان.jpg
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ANAM CARA
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ASAL.

ASAL.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
14
امتیازها
30
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:

و من تو را نوشتم؛ روی کاغذهای کاهی که قایق شدند، روی روزنامه‌هایی که سوختند و روی ساحلی که عاشق دریا بود. تو را نفس کشیدم؛ لابه‌لای باد، بین شکوفه‌های سفید و صورتی، زیر ابرهایی که برای ما گریه می‌کردند، برایت لبخند زدم! وقتي زیباتر از آسمان لندن می‌باریدی، و وقتي دست‌هایم محتاج آغوشت بود.من تو را نقاشي کردم،
لابه‌لای دانه‌های اشک‌هایم.
و تو محو شدی؛ بین خاطرات خاکستری من، موقعی که اسمت را بین خطوطِ سبز برگ‌های بهارنارنج حفظ می‌کردم. تو مرا اسیر قلبت کردی و من تو را تا ابد در بند دلم به اسارت کشیدم!
 

ASAL.

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
14
امتیازها
30
  • نویسنده موضوع
  • #4
(آوات)
کیوان کمربند مشکی چرمی را دور دستش پیچید، نامرد به حالم رحم نمی‌کرد. اشک مهمان چشمان سبزم شد. با التماس نه می‌گفتم اما گوشش کر شده بود. نمی‌توانستم جیغ و داد بکنم چون آهیر پسرم به بد بودنِ اوضاع پِی می‌برد و اوضاع بدتر می‌شد. تن ظریفم از دست استرس در عرق سرد غوطه‌ور بود اما نامرد این‌ها را نمی‌دید! تندتند اشک‌های درشتم را با دست لرزانم پاک می‌کردم اما اشک‌های دیگر جایگزین آن‌ها می‌شدند. با دست قدرتمندش که به خاطر مصرف مواد سیاه شده بود، روی قفسه‌ی سی*ن*ه‌ام کوبید که باعث پرت شدنم به روی فرشی که از آتش به پا کردن هر روزه‌اش به سیاهی کشیده شده بود، شد. توانایی مقابله نداشتم؛ فقط توانایی بغل گرفتن شکمم را داشتم تا ضربه‌ای به طفل کوچکم وارد نشود. کمی نمی‌خیز شدم و در چشمانش خیره شدم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا