• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان رویای آغوش‌گرم او | مینا بانو کاربر انجمن یک‌رمان

barbara

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/9/24
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
رویای آغوش‌ گرم او
نام نویسنده:
مینا بانو
ژانر رمان:
اجتماعی، عاشقانه، تراژدی
کد رمان: 5729
ناظر: ♕萨纳兹♕ ♕萨纳兹♕


خلاصه:
دختری که از تنهایی کشیده سختی کشیده... دختری که خیلی چیزها رو تجربه کرده و کلی روی خودش‌کار کرده تا محکم باشه... استوار باشه... سپری باشه در مقابل حرفا و طعنه‌ها و ضربه‌های دشمنانش؛ اما وقتی که مجبور به سفری میشه، اونجا با دیدن یکی از کسایی‌که بدترین ضربه رو ازش خورده همه کارهایی که کرده بود برای مقاوم بودن اون سپری که برای خودش ساخته بود به یکباره همه اونها از هم می‌پاشه و... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Ash;

Ash;

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
26/9/20
ارسالی‌ها
2,637
پسندها
34,470
امتیازها
66,873
مدال‌ها
36
سن
18
سطح
35
 
  • مدیر
  • #2
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»
1725612012646.png
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ash;

barbara

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/9/24
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
احساس عجیبی داشتم احساسی که یک‌بار دیگه درست روز خاکسپاری غریبانه پدرم تجربه کرده بودم. درسته من حس غربت، حس تنها بودن ، بی کس بودن رو دارم.
توی ترمینال با یکی از هم کاروانی هام یه‌کم صمیمی شدم یادش بخیر اون قدیما درست شش سال پیش قبل از همه اون اتفاق‌ها قبل از این همه تنهایی و بی‌اعتمادیم چقدر دوست و رفیق داشتم چقدر توی یک دقیقه زود با یکی گرم می‌گرفتم و دوست می‌شدیم.
اون هم مثل من تنها بود این سفر رو، هر دو هم انگار دیر رسیده بودیم بعد از جاگیر کردن چمدان هامون با برداشتن‌ یک سبد که برای‌ توی مسیر آماده‌اش کرده بودم رو به همراه کوله‌ام همراه مریم سوار شدیم. البته مریم یه چند دقیقه دور تر سوار شد متوجه شدم یک آقایی پشت سرم سوار شد از شانس‌خوبم دوتا صندلی کنار هم خالی بود.
وقتی داشتم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

barbara

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/9/24
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
با دیدن حاج آقا رسولی که آمده بود تا جویای اتفاق افتاده بشه انگار همه این اتفاق ها زیر‌سر اون باشه با همون صدای‌لرزون و با گریه رو به حاج آقا رسولی گفتم:
- دستتون درد نکنه حاج آقا این بود منم منم‌ای که می‌کردین کاروان من البه کاروان من بله امنیت داره فلانه بیساره. همش طبل تو خالی بود باید تو روز روشن او دقیقا پشت سر خودتون جلوی این همه آدم بهم...بهم.
به اینجای حرفم که رسیدم صدام رو پایین آوردم و ادامه دادم
- بهم دست درازی بشه کتک بخورم؟ این بود امنیتی که می‌گفتین؟
حاج آقا رسولی شرمنده سرش‌ رو پایین انداخت حرفی برای گفتن نداشت که بزنه.
لطفا برای من ماشین بگیریم من برمی‌گردم هنوز هیچی نشده ما هیچ به مرز هم نرسیدیم وضع اینه ده چه برسه که بخوایم یک ماه تو کشور غریب بمونیم.
مردِ گفت:
-وضع...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 7)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا