- تاریخ ثبتنام
- 5/9/24
- ارسالیها
- 94
- پسندها
- 729
- امتیازها
- 3,713
- مدالها
- 6
سطح
7
- نویسنده موضوع
- #91
امیر گفت:
-چطور مگه؟ اصلا مگه برای تو چه اتفاقی افتاده.
امین سکوت کرد و نگاهی که توش کلی حرف بود زل زد توی چشم هام و چیزی نگفت.
-به نظرم هر چی که هست رو هر دوتون بهتره بگین. اینجوری بهتر میتونیم به نتیجه برسیم و به شک تو پی ببریم یا اینکه بفهمیم کار کی میتونه باشه...امین.
برگشت نگاهش کرد.
-بهتره بگی.
-میگم اما نمیدونم الان وقتش هست یا نه.
کنج کاو شده بودم بدونم بدونم اون چیه که باعث شده من از دید اون مقصر باشم.
-بگو میخوام بدونم.
نگاهی بهم انداخت و بعد چند دقیقه سکوت شروع کرد به گفتن.
-بعد از آخرین باری که همدیگه رو دیدم درست همون روزی که تو رو رسوندم خونه اتون و برگشتم خدمت برات نامه پست کردم توعم درست مثل همیشه جوابم رو میدادی حتی توی بعضی از نامه ها ابراز کرده بودی از اینکه حتی...
-چطور مگه؟ اصلا مگه برای تو چه اتفاقی افتاده.
امین سکوت کرد و نگاهی که توش کلی حرف بود زل زد توی چشم هام و چیزی نگفت.
-به نظرم هر چی که هست رو هر دوتون بهتره بگین. اینجوری بهتر میتونیم به نتیجه برسیم و به شک تو پی ببریم یا اینکه بفهمیم کار کی میتونه باشه...امین.
برگشت نگاهش کرد.
-بهتره بگی.
-میگم اما نمیدونم الان وقتش هست یا نه.
کنج کاو شده بودم بدونم بدونم اون چیه که باعث شده من از دید اون مقصر باشم.
-بگو میخوام بدونم.
نگاهی بهم انداخت و بعد چند دقیقه سکوت شروع کرد به گفتن.
-بعد از آخرین باری که همدیگه رو دیدم درست همون روزی که تو رو رسوندم خونه اتون و برگشتم خدمت برات نامه پست کردم توعم درست مثل همیشه جوابم رو میدادی حتی توی بعضی از نامه ها ابراز کرده بودی از اینکه حتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.